الیف شافاک یا الف شفق (الیف بیلگین) یکی از نویسندگانی است که آثارش در سراسر جهان بارها مورد مطالعه قرار گرفته است. او در خلال روایت داستانهای خود، دغدغههای مهمی مانند نقد تبعیضهای جنسیتی، توجه به مشکلات مهاجران، احترام به اقلیتهای مختلف و... را مطرح میکند. او جهانی به دور از زشتی، ظلم، ستم و بیعدالتی میخواهد و در جهت رسیدن به این آرزو گام بر میدارد.
«استانبول، دهه هشتاد
وقتی پری کوچک بود، پسران نعلبند در بخش آسیایی استانبول، در محلهای متوسط، در کوچه شاعر لال اقامت داشتند. در کوچه بویی که از پنجرههای باز رخنه میکرد، _ماست سیردار، بادمجان سرخشده، قهوهی بودادهی تازه، نان روغنیای که تازه از تنور درآمده و روزهای پوسیدهی گذشته که آغشته به مرکب بود_ آنقدر تند بود که به هر طرف منتشر میشد و از شکافها رخنه میکرد. اما ساکنین محله متوجه این موضوع نبودند. نهایتا فرد غریبهای میتوانست آن بو را استشمام کند. گاهی برای فهمیدن کاستیها و روشن شدن ابهامات، یا باید آشنا بود یا بیگانه. متاسفانه، هیچ بیگانهای به همین راحتیها به این محله نمیآمد. همه همدیگر را میشناختند. اینهمه درهمآمیختگی، دو نوع تأثیر داشت: یکی مفید بود و دیگری مضر. همسایهها به هم کمک میکردند؛ سنگینی بار زندگی را باهم تقسیم میکردند. اما در آن واحد، همه همدیگر را میپاییدند. در چنین محیط بستهای، متفاوت بودن و نگاه انتقادآمیز داشتن، مقبول نمیافتاد. خانهها مثل سنگ قبرهای نامرتب گورستان، به شکل جالبی، در کنار هم صف بسته بودند. اهالی که توی خانهها را تمیز و مرتب نگه میداشتند، فکر میکردند، تمیز کردن کوچهها، وظیفهی سپورهاست. آنهایی که نمیگذاشتند بر خانهشان گرد و غبار بنشیند، بیرون از خانه، در ریختن کاغذ و آشغال تردید نمیکردند. این وضعیت، مثل مهی دلگیر بر رویشان سایه انداخته بود و اگر سروصدای بچههای توی کوچه نبود، پراکنده نمیشد. راجع به وجه تسمیه نام عجیب کوچه هم، روایتهای مختلفی وجود داشت. بعضیها میگفتند در این اطراف شاعر عثمانی مشهوری زندگی میکرد.»[1]
خوشمان بیاید یا نه، ما در دنیایی زندگی میکنیم که بیعدالتیهای جنسیتی سراسر آن را پوشانده است. رسانههای گوناگون دنیایی مردانه را به تصویر میکشند و بیشتر جوامع بر محور خواستههای مردان میچرخند.
مدارس با آموزشهای غلط خود، زنان را موجوداتی ضعیف نشان میدهند و معلمان زیادی بر این باورند که زنان ضعیفتر از مردان هستند و نمیتوانند کارهای دشوار را انجام دهند. در بسیاری از خانوادههای سنتی آوردن فرزند پسر یک ارزش محسوب میشود و دختر داشتن ننگ و عاری برای کل اعضای خانواده است. مشکلات و قیدوبندهای جنسیتی در کشورهای جهان سوم بیشتر دیده میشود و زنانی که در این مناطق زندگی میکنند، برای رسیدن به آزادی و برابری نیاز به تلاش و کوشش بیشتری دارند.
زنان بسیاری هستند که با این کلیشههای جنسیتی مقابله کرده و آنها را شکستهاند. بانوان زیادی هستند که در جهت رسیدن به برابری بین همهی افراد جامعه، گامهای موثری برداشتهاند و از این طریق به بشریت کمک ویژهای کردهاند. برخی از این زنان جراح هستند. برخی دیگر در حوزهی ریاضی و فیزیک فعالیت دارند. عدهای دیگر مادرهای نمونهای هستند و نسل اثرگذاری را تربیت کردهاند. عدهی دیگری هم با قلم خود، در راه کمک به سایر زنان گام برداشتهاند. نویسندگان زن موفق در سراسر جهان کم نیستند. الیف شافاک یکی از این نویسندگان است که برای بسیاری از بانوان الهامبخش بوده است.
الیف شافاک کیست؟
الیف بیلگین (الیف شافاک یا الف شفق) در 25 اکتبر 1971 در استراسبورگ فرانسه چشم به جهان گشود. او نام مستعار الیف شافاک را برای خود برگزید و آثار خود را با این نام منتشر کرد. والدین او اصالتی ترک و بریتانیایی داشتند. پدر و مادر الیف شافاک در زمان کودکی وی، از یکدیگر جدا شدند و هر کدام به سراغ زندگی خود رفتند. الیف بعد از طلاق والدین، با مادر خود به ترکیه مهاجرت کرد. آنها در منزل مادربزرگ مستقر شدند و الیف در این دوران اولین تضادها و تناقضهای رفتاری افراد مختلف را مشاهده کرد. مادر و مادربزرگ از لحاظ اعتقادی در شرق و غرب دنیا ایستاده بودند. مادر وی زنی تحصیلکرده و امروزی بود و مادربزرگ، پیرزنی ساده، قدیمی و خرافی. شافاک در همان ایام با هر دو نوع نگرش، به طور کامل آشنا شد و بعدها از این تجربهی ارزنده بسیار بهره برد. او در سخنرانی معروف خود در تد به سراغ خاطرات گذشته میرود و از درسهایی قدیمی که از مادربزرگش آموخته، یاد میکند و سپس ارتباط میان سخنان مادربزرگ با هنر داستاننویسی و مهارت نویسندگی را مورد بررسی قرار میدهد. مادر الیف بیلگین( الیف شافاک یا الف شفق) دیپلمات بود. وی بعد از مدتی به سبب شغل مادر مجبور شد از کشور سنتی ترکیه مهاجرت کرده و به کشورهای مختلف سفر کند.
وی کارشناسی روابط بینالملل خود را از دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا دریافت کرد و بعد برای فوق لیسانس کارشناسی ارشد، در رشتهی مطالعات زنان به تحصیل ادامه داد. او علمآموزی را رها نکرد و در رشتهی علوم سیاسی دکتری گرفت. گذشته از نوشتن داستانها و رمانهای متعدد و چاپ مقالات مختلف، شافاک در حوزهی مطبوعات هم فعالیتهای گستردهای داشته است. او برای مدتی در روزنامهی زمان[۲] به کار ستوننویسی مشغول شد و نوشتن در روزنامه گاردین[۳] و نیویورک تایمز[۴] را تجربه کرد. شافاک (الیف بیلگین) در دانشگاههای مختلف مانند دانشگاه میشیگان و دانشگاه آریزونا، تجربهی تدریس و سخنرانی داشته است.
او کتابهای متعددی نوشته است. چهل قانون عشق، سه دختر حوا، فکر نکن تنهایی، شیر سیاه، آینههای شهر، 10 دقیقه و 38 ثانیه در این دنیای عجیب، آناتولی برای چشمهای بد، محرم، شرافت، شمسپاره و... از جمله معروفترین آثار شافاک هستند. این آثار به زبانهای مختلف از جمله فارسی، انگلیسی، فرانسوی، عربی و... ترجمه شده و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته است.
شافاک جوایز متعددی برای کتابهای خود دریافت کرده است. او در سال 1998 برای رمان پنهان برندهی جایزهی رومی ترکیه شد. وی همچنین در سال 2000 جایزهی بهترین داستان را از سوی انجمن نویسندگان ترکیه برای رمان خواندنی محرم را دریافت کرد. این نویسندهی جوان، جایزه بنیاد نویسندگان و روزنامهنگاران ترکیه در سال 2009 را هم گرفت. شافاک به سبب فعالیتهای خود در حوزهی ادبیات، توانست نشان شوالیه فرانسه را دریافت کند. این نشان جزو مدالهای فرهنگی کشور فرانسه محسوب میشود و در بین اهالی ادبیات اهمیت فوقالعادهای دارد.
سبک کلی بیشتر کتابهای شافاک
شافاک یا شفق (الیف بیلگین) به نویسندگان مطرحی چون امیلی برونته، آلبر کامو، ویلیام شکسپیر، مارسل پروست و... علاقهی ویژهای دارد و از آنان، نکات بسیاری آموخته است. وی در آثار خود نسبت به مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بیاهمیت نیست و دربارهی مشکلات و معضلات گوناگون صحبت میکند و عواقب این کار را به جان میخرد. برای مثال او به سبب اشاره به نسلکشی ارمنیان در زمان دولت عثمانی در رمان حرامزاده استانبول، به دادگاه فراخوانده شد و گرفتاریهای زیادی در مراجع قانونی ترکیه پیدا کرد.
شافاک یا شفق (الیف بیلگین) تجربهی زندگی در استانبول، فرانسه، لندن، میشیگان، آریزونا، عمان و... را داشته است و به همین دلیل میتواند آداب و رسوم و فرهنگهای مختلف در شرق و غرب عالم را با یکدیگر تلفیق کند. وی به سبب تجربهی زیستهاش، خیلی خوب فضای سنتی و مدرن جوامع مختلف را درک کرده است. او عنصر خیال را به تجربیات خود میافزاید و در نهایت به نثر دلخواهش دست پیدا میکند.
الیف بیلگین در بیشتر آثار خود، دغدغههای فمنیستی دارد. وی هویت اصیل زن را در آثار خود به تصویر میکشد و انتقادهایی جدی نسبت به زنستیزی و تبعیض جنسیتی را در کتابهایش مطرح میکند. او همچنین در بیشتر کتابهای خود دربارهی اقلیتها سخن میگوید و صدای جامعهی بیرسانه است. بررسی مشکلات و رنج و سختیهای مهاجران، اقلیتهای جنسیتی، آوارهها، بیگناهان و... در آثار او به چشم میخورد. شافاک خواستار آزادی عقیده و رهایی آدمیان از دام سانسور است. او از طریق قلم، اعتراض خود را به گوش همگان میرساند. وی همچنین به مباحث فلسفی علاقهمند است و در بسیاری از آثارش رگههایی از عقاید فلسفی دیده میشود.
آثار
کتاب چهل قانون عشق یا ملت عشق
ملت عشق در ترکیه مورد استقبال بینظیر خوانندگان قرار گرفت و مقام اول فهرست پرفروشترین کتابهای ترکیه را به دست آورد. کتاب چهل قانون عشق در سال 2010 منتشر شد و شافاک برای این اثر، نامزد دریافت جایزه بینالمللی دوبلین گشت. بسیاری از ایرانیان شافاک را با کتاب ملت عشق شناختند و این کتاب برای مدتی طولانی یکی از پرفروشترین کتابهای بازار ترجمه ایران بود.
کتاب در مورد زنی به نام اللا روبینشتاین است. اللا ازدواج کرده و صاحب فرزند است؛ اما در زندگی مشترک خود مشکلات زیادی دارد و روابط سردی بین او و همسرش حاکم است. وی یک ویراستار است. از طرف دفتر انتشارات، کتابی به اللا داده میشود تا آن را بخواند و ویراستاری کند. کتاب در مورد زندگی مولانا و شمس و وجود عشق آتشین میان این دو نفر است. 40 قانون عشق از دیدگاه شمس در این کتاب نقل میشود و بخش زیادی از کتاب دربارهی همین موضوع است. با خواندن کتاب و مشاهدهی این عشق عارفانه و معنوی، زندگی اللا دگرگون میشود. او تصمیمات ویژهای برای زندگی خود میگیرد و مسیر زندگیاش برای همیشه تغییر میکند.
ملت عشق | نشر ققنوس (جیبی)
شافاک در این کتاب، داستان دو برهه زمانی مختلف را روایت میکند. خوانندگان به صورت مداوم در زمان جابهجا میشوند. گاهی به قرن 7 هجری میروند، در ترکیه سیر میکنند و پای سخنان آموزندهی شمس مینشینند و گاهی در خیابانهای آمریکا قدم میزنند. الیف شافاک برای جذابتر کردن کتاب از راویان متعددی در طول داستان استفاده میکند. چهل قانون عشق برداشتی آزاد از داستان مولانا و شمس است و از لحاظ تاریخی مستند نیست. نویسندهی کتاب با الهام گرفتن از داستان اصلی شمس و مولوی و افزودن تخیلات و تصورات خود، داستانی عاشقانه، عارفانه و فلسفی خلق کرده است. افراد مختلفی این کتاب را ترجمه کردهاند. ارسلان فصیحی، عفت دیبایی، راضیه عبدلی و... از جمله مترجمان این اثر خواندنی هستند.
کتاب سه دختر حوا
این کتاب در سال 2016 منتشر شد. شافاک در این کتاب داستان سه دختر از ملیتهای مختلف، با عقاید گوناگون را تعریف میکند. پری شخصیت اصلی این کتاب است. او اهل ترکیه است و در دانشگاه آکسفورد درس خوانده است. مونا و شیرین دوستهای او هستند. مونا دختری است که اصالتی مصری دارد و شیرین ایرانی است. پری بین دو راهی عشق و عقایدش گیر کرده است. وی درگیر شکی بزرگ در باورهایش شده است. باورهایی که حالا هیچ چیز از درستی و یا نادرستی آنها نمیداند. او به دنبال پیدا کردن حقیقت است و این موضوع، داستان اصلی کتاب را شکل میدهد.
در کتاب سه دختر حوا، زمان عنصری سیال است و خوانندگان مدام بین گذشته و حال در رفتوآمد هستند. سوم شخص این رمان را روایت میکند و مخاطبان دیدی کلی نسبت به حوادث داستان دارند. شافاک در این کتاب به بررسی عقاید مختلف میپردازد و پری، مونا و شیرین هرکدام نمایندهی یک گروه خاص فکری و عقیدتی در طول داستان هستند.
او در کتاب سه دختر حوا با رویکردی اجتماعی و فرهنگی به مسائل مختلف نگاه میکند و به بررسی دغدغههای زنان امروزی میپردازد. به علت تشابه فرهنگی ایران و ترکیه، این کتاب برای مخاطبان ایرانی جذابیت خاصی دارد و از خواندن آن لذت میبرند. صابر حسینی، مریم طباطبائیها، مونا زنگنه و... از جمله افرادی هستند که این کتاب را ترجمه کردهاند.
کتاب فکر نکن تنهایی
کتاب فکر نکن تنهایی در سال 2018 منتشر شد. این کتاب مجموعهای از دلنوشتهها، متنهای کوتاه، مقالهها و یادداشتهای جدی الیف شافاک است. این نوشتهها درونمایههای اجتماعی و ادبی دارند. فکر نکن تنهایی حاصل دغدغههای فکری شافاک است. او در این کتاب مسائل مختلفی مانند ادبیات، هویت زنان و مسائل مربوط به آنان، عشق، معضلات و مشکلات اجتماعی و... را مطرح و بررسی میکند.
فکر نکن تنهایی
بخشی از این کتاب به زندگی شخصی شافاک و حوادث روزمرهی او مربوط میشود. نوشتههای او مخاطب را به فکر فرو میبرند و باعث میشوند تا با دقت بیشتری به مسائل پیرامون خود نگاه کند. خالق کتاب فکر نکن تنهایی، سعی دارد به صورت ضمنی، خواننده را وادار کند تا باورهایش را بار دیگر مورد بازنگری قرار دهد و عقاید اشتباه خود را جبران نماید. این کتاب را مترجمان مختلفی مانند صابر حسینی و مینا منازاده ترجمه کردهاند.
کتاب شیر سیاه
شیر سیاه در سال 2007 منتشر شد. شاید بتوان گفت این کتاب یک خودزندگینامه است. شافاک در کتاب شیر سیاه در نهایت صداقت و شجاعت به افشاگری بر ضد خود میپردازد. با به دنیا آمدن فرزندان ابعاد مختلف زندگی همه اعضای خانواده تحت تأثیر قرار میگیرد؛ اما شاید بتوان گفت زندگی مادران برای همیشه تغییر میکند. مادران در بسیاری از شبها پابهپای فرزند بیدار میمانند و در روز به نیازهای کودکشان پاسخ میگویند. میزان خواب آنها برای مدتهای طولانی از نصف خواب یک انسان بالغ هم کمتر میشود و حالات روحی عجیبی را تجربه میکند. گذشته از مسئولیتهای سنگین، مادران تغییرات گستردهی زیستی هم تجربه میکنند و این موضوع زمینهساز سایر مشکلات میشود.
شیر تلخ
شافاک در این کتاب تجربهی واقعی افسردگی بعد از بارداری و زایمان خود را شرح داده است. او موضوعاتی مانند عاشقی، ازدواج، بچهدار شدن، تعلیم و تربیت فرزندان و... را در کتاب شیر سیاه بررسی میکند. شافاک درگیریهای ذهنی و روحی خود را در ایام مختلف زندگیاش توضیح میدهد و بعد، از زندگی سایر نویسندگان زن مانند ویرجینیا وولف، سیلویا پلات، تونی موریسون، سیمون دو بووار و... صحبت میکند. شافاک در این اثر از منهای متعدد درونی و زنان بندانگشتی در وجودش سخن میگوید. خوانندگان شیر سیاه به ویژه بانوان از این کتاب جذاب، استقبال ویژهای کردهاند.
کتاب آینههای شهر
آینههای شهر در سال 1999 نوشته شد و دومین کتاب شافاک است. این کتاب داستان یک شهر در زمان سالهای پایانی قرن 16 را روایت میکند. مسیحیان، یهودیان و مسلمانان، همه و همه در این شهر زندگی میکنند. آینههای شهر داستان زندگی یک خانوادهی اسپانیایی است که پایانی عجیب، حیرتانگیز و غافلگیرکننده دارد. این کتاب سرشار از خردهروایتها و داستانهای گوناگون و پراکنده است و به سبب تجربههای گوناگون نویسنده، توصیفات شهری دقیقی در آن به چشم میخورد. شافاک در آینههای شهر همزیستی ادیان مختلف و زندگی آرام آنها در کنار یکدیگر را نشان میدهد. این کتاب به همت تهمینه زاردشت ترجمه شده است.
کتاب جزیرهی درختان گمشده
رمان جزیرهی درختان گمشده از آخرین کتابهای الیف شافاک است که در سال 2021 منتشر شد. نویسنده در این اثر داستان عشقی ممنوعه را به تصویر میکشد. قصه در مورد دختری مسلمان و پسری مسیحی است که در یک جزیرهی سبز و باصفا در قبرس زندگی میکنند. این دو نفر مدام در کافهای زیبا یکدیگر را ملاقات میکنند و یک درخت انجیر شاهد تمام گفتگوهای آنان است. در نهایت آنها عاشق همدیگر میشوند و محبت در قلبهایشان جوانه میزند؛ اما چالشهای زیادی بر سر راه این جوانان قرار دارد. ناگهان کشور دچار یک جنگ بزرگ میشود و همه چیز دستبهدست هم میدهد تا این دو عاشق برای سالهای طولانی از هم جدا شوند.
رمان به سه بخش کلی تقسیم شده است. یک بخش را درخت انجیری که در کافه قرار داشت، روایت میکند. فصل دیگر از دید دانای کل بیان میشود و مخاطبان با حوادث مختلفی که در سال2010 برای شخصیتهای اصلی در لندن اتفاق افتاده، آشنا میشوند. در قسمت بعد راوی سوم شخص به سالهای گذشته سفر کرده و بار دیگر در خیابانهای قبرس قدم میگذارد و خاطرات قدیمی را مرور میکند. نویسنده خیلی خوب به مشکلات مربوط به جنگ پرداخته است و با نگاهی جدید به نقد تصمیمهای ظالمانهی حاکمان و امپراطوریها اشاره میکند. او نشان میدهد که یک سیاست اشتباه ممکن است برای همیشه زندگی افراد و آرزوهایشان را تغییر دهد. ندا رحمانی و علی سلامی این اثر را به فارسی ترجمه کردهاند.
کتاب مادرم دو بار مرد
مادرم دو بار مرد در سال 2011 منتشر شد. این کتاب در ایران با نامهای دیگری نظیر اسکندر و شرافت هم شناخته میشود. داستان در مورد یک خانوادهی چهار نفره است که تصمیم میگیرند از ترکیه به لندن مهاجرت کنند. اسکندر و اسما فرزندان این خانواده هستند. آنها به شهری مدرن پا گذاشتهاند؛ اما تمام تفکرات آنان ریشه در فرهنگی قدیمی و اشتباه دارد. این خانواده به دنبال اصلاح رفتار خود نیستند و عقاید جوامع جدید را نمیپذیرند و همین مسئله باعث میشود تا حوادث جبرانناپذیری در طول داستان اتفاق بیفتد. همه چیز در ابتدا خوب به نظر میرسد تا اینکه اسکندر به ارتباطات مادر خود شک میکند. وی در نهایت به علت مسائلی مانند غیرت، ناموسپرستی، شرافت و... مادر خود را به قتل میرساند و این تازه شروع ماجرا است.
اسما رمان مادرم دو بار مرد را روایت میکند. همانطور که اشاره شد، شافاک سالهایی طولانی در ترکیه زندگی کرده است. او تمام اندیشههای کهنه و سنتی آن مردمان را میشناسد و با عقاید مردسالارانهی آنان آشنایی دارد. وی به خوبی باورهای غلطی که در کشورهای جهان سوم وجود دارد را به تصویر کشیده و به نقد این تفکرات پرداخته است. وی تلاش کرده تاثیر یک فرهنگ غلط بر نسلهای بعد و تبعاتش را به خوانندگان کتاب نشان دهد. حسن حاتمی، منا زنگنه، صابر حسینی، مینا کرمی و... تنها بخشی از مترجمانی هستند که این اثر خواندنی را به فارسی ترجمه کردهاند.
کتابهای الیف شافاک در ایران به شدت پرطرفدار هستند. اگردوست دارید با داستانهایی جذاب و حیرتانگیز روبهرو شوید، بههیچوجه خواندن کتابهای این نویسنده را از دست ندهید.
[1]- (شافاک، 1397: 31)
[۲]- TIME
[۳]- The Guardian
[۴]- The New York Times
دیدگاه ها
در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.