کتاب بر جاده های آبی سرخ
نویسنده: نادر ابراهیمی
پنجشنبه بازار، تمامش با سایهبانهای کتان وصله خورده و حصیرهای تکه پاره - و هر سایهبان روی چندین چوب - برپا شده بود.
عصر تابستان جنوب بود آتش از آسمان میبارید از زمین تنوره میکشید از دل دریا میجوشید؛ اما زنان و مردان ریگ هیچ باکیشان نبود هر جور خوراکی، پوشاکی، و اشیاء زینتی که گردآوری آنها ممکن بود محدود و معدود و فقیرانه چیده بودند زیر سایهبانها و چشم به راه داشتند یا مشغول کلنجار رفتن بودند و قیل و قال کردن با آنها که از مضافات ریگ میآمدند برای خرید، معاوضه، فروش یا نگاه کردن فقط، یا خبردار شدن از اوضاع و حوادث روز، و یا برای هر آنچه که در پنجشنبه بازارها شیرین است و دلنشین و به یاد سپردنی، و به خاطرش پنجشنبهی دیگر، بازآمدنی و دل در سینه به تپش واداشتنی.
صفحه ۴۲- نام کتاب: بر جاده های آبی سرخ
- ناشر : روزبهان
- تعداد صفحات: 678
- شابک: 9786001741937
- شماره چاپ: 4
- سال چاپ: 1401
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: زرکوب
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
بزرگ شدن آنقدرها هم بد نیست
مروری بر کتاب کودک دوست ندارم بزرگ شوم! نوشتهی دیو پتی
دیگریِ دروغین، دیگریِ راستین
مروری بر نمایشنامهی آی بیکلاه، آی باکلاه نوشتهی غلامحسین ساعدی
یگانهوحشی
معرفی نمایشنامه آیلف کوچولو نوشتهی هنریک ایبسن
کتاب های پیشنهادی