کتاب صوفیانه ها و عارفانه ها
کتاب صوفیانه ها و عارفانه ها
دیگر هیچ حادثه یی نمی توانست ساسانیان را نجات بدهد. بدل ساسانیان را در روزگار خویش دیدیم: دیگر هیچ حادثه یی نمی توانست پهلوی را نجات بدهد؛ نه خوف انگیزترین شکنجه ها، نه بیدادگرانه ترین کشتارها، نه ثرونی بیکران، نه پشتیبانی جمله ستمگران جهان، نه اظهار ندامت و قول جبران، و نه الوداعي اشک ریزان . «نمی توانست»، نه تنها به این دلیل قطعی و شک ناپذیر که «نتوانست»؛ بلکه ، حتی، اگر ساحرانه و از دیدگاه افسانه های عملی «زمان درهم ریز» نگاه کنیم، چنانکه گویی پهلوی باقیست و برکار است و سوار، باز هم هیچ حادثه یی نمی توانست آن را نجات بدهد. نفرت ، نوعی قدرت است، نوعی سرنوشت . از حکومت ساسانیان سخن می گویم؛ از نفرت و انهدام. از آمدن به هنگام اسلام و حمله ی نا به هنگام عربها.
صفحه ۲۱