کتاب پیاده

نویسنده: بلقیس سلیمانی

انیس نمی‌داند شغل آقا چی هست. فقط می‌داند از آنهایی نیست که صبح بروند اداره و شب برگردند. حاج‌خانم سیفی می‌گوید پول خارجی خریدوفروش می‌کند. انیس در عمرش اولین بار بود که می‌شنید پول را هم می‌شود خرید یا فروخت. حاج‌خانم می‌گوید «نگاه به سرووضعش نکن، خیلی پول‌داره.» حاج‌خانم راست می‌گوید. آقا یک‌طور خاصی لباس می‌پوشد و زندگی می‌کند. هیچ وقت کت و شلوار نمی‌پوشد. همیشه شلوار لی چرک‌طور می‌پوشد که انیس کمتر پای این و آن دیده. پیراهن‌هایش هم خارجی‌اند و یقه‌های بزرگ دارند. اما از پیراهن بیشتر، بلوز مردانه می‌پوشد که در گوران یک‌بار هم انیس ندیده بود مردها بپوشند. ظرف و ظروف و وسایل خانه‌اش همه قدیمی و کهنه است. درواقع آقا از همان وسایل مادرش استفاده می‌کند. از وقتی هم که مادرش مُرده، دست به وسایل او نزده. حتا لباس‌های آن خدابیامرز هم همان‌طور توی کمد و چمدان‌هایش دست‌نخورده مانده‌اند. انیس یک‌بار به آقا گفته بود بهتر است برای جلوگیری از بیدزدگیِ لباس‌ها داخل آنها نفتالین بگذارند که آقا نشنیده گرفته بود. انیس موضوع را به شهلاخانم گفته بود، شهلاخانم هم گفته بود جز ترمه‌های مادربزرگش چیز دیگری ارزش نگه داشتن ندارد.

صفحه 118


افزودن به پاکت خرید 190,000 تومان

کتاب پیاده

  • نام کتاب: پیاده
  • ناشر : چشمه
  • تعداد صفحات: 218
  • شابک: 9786002299918
  • شماره چاپ: 8
  • سال چاپ: 1402
  • موجودی : 2 عدد
  • نوع جلد: شمیزی
  • دسته بندی: داستان فارسی
  • امتیاز:
    (2 نفر)

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

مستندی از یک نویسنده درباره‌ی خودش

مروری کوتاه بر کتاب نام کوچک من بلقیس نوشته‌ی بلقیس سلیمانی

احتمالا گم شده‌ام

مروری بر کتاب احتمالا گم شده ام نوشته‌ی سارا سالار

سرخ سفید

برگرفته از کتاب "سرخ سفید" نوشته‌ی مهدی یزدانی خرم، نشر چشمه

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 190,000 تومان