تنگسیر؛ روایت شکل‌ گیری قهرمان

مروری بر کتاب تنگسیر نوشته‌ی صادق چوبک

‌شیرین زارع‌پور

پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹

تنگسیر صادق چوبک

کتاب تنگسیر قصه‌ای براساس واقعیت به روایت صادق چوبک است؛ قصه‌‌ی قهرمانی محلی که طی سالیان، سینه به سینه حفظ و روایت شده است.

علاوه بر صادق چوبک، رسول پرویزی نیز در کتاب شلوارهای وصله‌دار به این قصه‌ی محلی پرداخته است. هنر صادق چوبک در پرداخت این قصه چنان است که قصه‌ای کوتاه را که رسول پرویزی در چند صفحه خلاصه کرده است، تبدیل به داستانی بلند و خواندنی کرده است. 

خلاصه‌ای از داستان زندگی زائرمحمد قهرمان تنگسیر

زائر محمد، جوانی ساده دل و از یاران رئیسعلی دلواری است که با همسرش شهرو و دو فرزندش زندگی آرام و پرمهری دارد. او تنومند و شهره به پهلوانی است. آبرو و اعتباری دارد. تنها سرمایه‌اش را ـ که حاصل کارگری برای انگلیسی‌های بندر است ـ چند نفر با دغل و حیله بالا کشیده‌اند و زندگی آرامش را برهم زده‌اند. شرع و حرف و زور راه به جایی نبرده است. زائر محمد تصمیم می‌گیرد دست به انتقام شخصی بزند. این انتقام و کشتار او را تبدیل به قهرمانی مردمی می‌کند. مردمی که پس از این اتفاق او را «شیرمحمد» خطاب می‌کنند و در خفا و آشکار به طرفداری از او برمی‌خیزند. اتفاقاتی که پیاپی برای زارمحمد رخ می‌دهد او را تبدیل به نماینده‌ی تمام‌قد یک قهرمان می‌کند. او در ترس و واهمه از پستویی به پستویی دیگر پنهان می‌شود. با دریا و اره‌ماهی (در آن خطه به آن بمبک می‌گویند و در متن داستان هم چنین است) گلاویز می‌شود و مثل یک قهرمان واقعی شکست‌ناپذیر خود را به زن و فرزندانش می‌رساند تا باهم به بوشهر فرار کنند. خلاف انتظار مخاطب امروزی که قدری از فضای قهرمان اجتماعی فاصله گرفته است، ماموران حکومتی او را آزاد می‌گذارند تا برود و خود را تسلیم این قهرمان بی‌چون و چرا می‌کنند تا شکی باقی نماند که «زارمحمد» حالا «شیرمحمد» است. این نکته نوعی پاشنه‌ی آشیل قصه‌ی تنگسیر است که منتقدانی هم‌چون براهنی از آن ایراد گرفته‌اند.

«قصه، به ویژه نوعی از آنکه  براساس رئالیسم آفریده شده باشد، نوعی نادره‌نویسی نیست و اگر حتی محمد در زندگی عادی وجود داشته باشد، نباید به آن شکل پیروزمندانه از قصه سردرآورد. زندگی در خارج از قصه فقط زندگی است ولی موقعی که تبدیل به قصه می‌شود، باید از جهان‌بینی قصه‌نویس جهت انسانی خود را وام گرفته باشد و جهت انسانی چوبک همیشه در ساختن ضد قهرمان معلوم گردیده است، نه قهرمانی روئین‌تن و زخم‌ناپذیر چون محمد. نه فقط بی‌عدالتی حاکم بر اجتماع بهتر برملا می‌شد، بلکه خود قصه از عدالتی انسانی برخودار می‌شد. به دلیل اینکه در شرایط فعلی، بر «تنگسیر» عدالت حاکم بر اوضاع و موقعیت‌های قصه، حاکم نیست.»[1] البته که نقدهای اخلاقی و ادبی که بر تنگسیر وارد شده درست است؛ اما صادق چوبک شیرمحمد را قهرمان مطلقی خلق کرده است که هیچ آسیبی به او وارد نخواهد شد.

بهروز وثوقی در نقش زائرمحمد

یک شروع قهرمانانه

شروع یک داستان به قدری در تاثیرگذاری اثر در ذهن مخاطب موثر است که منتقدان توجه ویژه‌ای به آن دارند و برای بررسی آن از اصطلاحات تخصصی خود استفاده می‌کنند. صادق چوبک به این امر توجه داشته است و داستانش را با اتفاقی شبیه به ماجرای اصلی داستان شروع می‌کند تا ذهن مخاطب را برای واقعه‌ی اصلی آماده کند.

چوبک داستان را با تنهایی زائرمحمد در میان جاده‌ی گرم و سوزان بندر در ماه رمضان شروع می‌کند. او تنهاست. مثل تمام قهرمان‌ها که ناامیدی ازهمه، آن‌ها را متکی به خود و بدل به قهرمان دیگران ‌می‌کند. چوبک با ذکر داستانی نمادین ـرویایی قهرمان قصه با ورزای بحرینی و شکست اوـ ذهن مخاطب را برای شکل‌گیری قهرمان قصه آماده می‌کند. زائر محمد کارش را رها کرده است و در ظهر تابستان تنها، خسته و تشنه برای نجات ورزای پیرزنی تنها ـکه  جز گاو هیچ چیز نداردـ می‌رود. ورزا یاغی شده، اهالی ده را رنجانده و زخمی کرده است و کسی حریفش نیست. شهرو زن زائرمحمد نیز راضی به رفتنش نیست. همه چیز مثل روزی است که زائر محمد برای گرفتن حق خود می‌رود. آن موقع نیز همه تنهایش گذاشتند و گفتند« بسپر به خدا به تیغ حضرت عباس» اما او با تمام ایمان استوار و اعتقادات دینی‌اش دست به انتقام شخصی می‌زند.

در ابتدای داستان انگار محمد خشمش را متوجه وزرا می‌کند. چیزی مثل جابه‌جایی خشم که امروزه در روان‌شناسی مطرح است. او خود و خواننده را آماده‌ی رویارویی با ظلم و خشم اصلی می‌کند. از طرفی خواننده با مهربانی و دل رحمی او نیز آشنا می‌شود که برای کمک به کسی که یاوری ندارد کار خود را رها می‌کند. در این اتفاق نطفه‌ی قهرمانی او بسته می‌شود.

در خلال داستان، از گذشته‌ی او و همراهی‌اش با رئیسعلی دلواری مدام یاد می‌شود.از حال به گذشته می‌رود و با ذکر وقایع به شکل‌گیری شخصیت او کمک می‌کند.

بررسی چند ویژگی ادبی در داستان تنگسیر

صادق چوبک از نویسندگان برجسته‌ی معاصر است. آثار او در داستان فارسی چنان ماندگارند که خط‌‌‌کش و معیاری برای سنجش دیگر آثار این دوره هستند. او توانایی خودش را در این داستان نیز به خواننده نشان می‌دهد. چوبک توصیف‌گر ماهری است که حواس خواننده را در دست می‌گیرد و به دنیای خیال خودش می‌کشاند. دایره‌ی واژگان وسیع و قدرت ساخت ترکیبات درست و دقیق این توانایی را به نویسنده بخشیده است که بتواند صحنه‌ی مدنظرش را با جزئیات ظریف روایت کند:

«زمین گورستان از خارشتر و توله پوشیده بود. تابوت فکسنی زهوار دررفته‌ای دم در مرده‌شور خانه تو سری خورده گورستان به سجده افتاده بود.»[2]

توصیف مثل لنز دوربین به چشم خواننده است.همه چیز را می‌بینند.همه چیز را نشان می‌دهد.

گاه قبل از قهرمان قصه و جلوتر از همه چیز چشم خواننده وارد فضا و مکان روایت می‌شود:

«اتاقک کوچک بود و پر بود از خرت و پرت‌ و هنزر پنزر و اسباب خانه اسقاط که به درد هیچکس نمی‌خورد. چندتا صندلی چوب ساج کف خیزرانی که تهشان در رفته بود و دو سه تا راکت تنیس زهوار دررفته و یک مستراح چینی شکسته و یک توده بتری خالی جین و ویسکی و یک ارگ شکسته موریانه خورده رو هم تل انبارشده بود.[3]

قبل از ورود قهرمان اصلی فضا توصیف شده و بعد شخصیت وارد می‌شود:

«آرام از میان زرت و زبیل‌ها برای خودش جاپا می‌جست.»[4]

این زاویه‌ی دید سینمایی از اصلی‌ترین ارکان روایتگری چوبک است. خواننده به کمک همین توصیف‌ها پا به پای شیرمحمد قدم برمی‌دارد. با او می‌بیند. با او فکر می‌کند. با او از ظلم به تنگ می‌آید و شاید همین دلایل سبب برتری نسبی این روایت نسبت به دیگر روایت‌های این قصه شده است.

کتاب به لهجه و زبان محلی است. کلمات و نحوه‌ی بیان آن‌ها، دستور زبان جملات و حتی خرده فرهنگ و خرافات و قصه‌های محلی در فضاسازی قصه نقش داشته است. فرهنگ منطقه به درستی با تمام ابزارها و نمادهای آن‌ها نشان داده شده تا جایی که در برخی چاپ‌ها در انتهای کتاب لغت‌ نامه‌ای به همراه داستان چاپ شده است تا به فهم بیشتر داستان کمک کند.

کار اصلی چوبک در این کتاب بهره‌گیری درست از فرم و ساختار است.قصه‌ای که رسول پرویزی در هشت صفحه بیان می‌کند او با بهره‌گیری درست از توصیف، شخصیت‌پردازی، زاویه‌ی دید و تعلیق‌های زمانی، تبدیل  به داستانی بلند و خواندنی کرده است.

تنگسیر | نشر جاویدان

نویسنده:
صادق چوبک
ناشر:
بدرقه جاویدان
قیمت:
ناموجود
متاسفانه این کتاب موجود نیست


[1]- (براهنی،1393: 579)

[2]- (چوبک،1342: 27)

[3]- (چوبک، 1342: 138)

[4]- (همان 138)

دیدگاه ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این مقاله ثبت نشده است.

پرسش های متداول

کتاب به لهجه و زبان محلی است. کلمات و نحوه بیان آنها، دستور زبان جملات و حتی خرده فرهنگ و خرافات و قصه های محلی در فضاسازی قصه نقش داشته است. فرهنگ منطقه به درستی با تمام ابزارها و نمادهای آن‌ها نشان داده شده تا جایی که در برخی چاپ ها در انتهای کتاب لغت‌ نامه ای به همراه داستان چاپ شده است تا به فهم بیشتر داستان کمک کند.

مطالب پیشنهادی

«باید بقیه پیدا کنیم. باید یه کاری بکنیم.»

«باید بقیه پیدا کنیم. باید یه کاری بکنیم.»

بخشی از کتاب «سالار مگس ها» اثر ویلیام گلدینگ

اما تو تسلی‌ناپذیر بودی

اما تو تسلی‌ناپذیر بودی

مروری بر کتاب موج‌ها نوشته‌ی ویرجینیا وولف

مرگ ایوان ایلیچ، انبانی از بینش‌ها و عدسی‌های ضروری

مرگ ایوان ایلیچ، انبانی از بینش‌ها و عدسی‌های ضروری

مروری بر کتاب مرگ ایوان ایلیچ نوشته‌ی لئو تولستوی

کتاب های پیشنهادی