کتاب گوشه نشینان آلتونا
کتاب گوشه نشینان آلتونا
1 عدد
فرانتس: نه. (مکث) من از این قرن نیستم. من همه را یک جا نجات میدهم، ولی به هیچکس خصوصی کمک نمیکنم. (با حالی اشفته قدم میزند.) به شما اجازه نمیدهم که مرا در جار و جنجالتان وارد کنید. من بیمارم، میفهمید؟ از این امر استفاده کردهاند و مرا به رذیلانهترین حال انقیاد انداختهاند. شما باید شرم کنید، شما که جوان و سالمید، از اینکه به ذلیل درمانده مظلومی رو بزنید و از او کمک بخواهید. (مکث). من علیل و رنجورم، خانم؛ و آرامش من مقدم بر هر چیز است. به حکم طب. اگر شما را پیش چشم من خفه کنند من کوچکترین اقدامی نخواهم کرد. (با حالتی حاکی از خودرضایی). آیا با این حرفها شما را از خودم منزجر میکنم؟
یوهانا: عمیقا.
فرانتس (دستهایش را به هم میمالد.) بسیار خوب، باشد!
یوهانا: اما نه آنقدر که از این جا بروم.
گوشه نشینان آلتونا را برای سومین بار خواندم و انگار بار اول است. داستان قرن ماست که هر کدام قربانی هستیم و نمیدانیم آیندگان قضاوتشان بر ما چه خواهد بود
اولین اثری بود که از سارتر خواندم. جالب بود
گوشه نشینان آلتونا را برای سومین بار خواندم و انگار بار اول است. داستان قرن ماست که هر کدام قربانی هستیم و نمیدانیم آیندگان قضاوتشان بر ما چه خواهد بود
اولین اثری بود که از سارتر خواندم. جالب بود