کتاب روزهای خوش
کتاب روزهای خوش
2 عدد
گسترهی علف آفتاب سوخته که در کانون صحنه تا آن جا بالا آمده که پشته ای کم ارتفاع را شکل دهد. شیب ملایم تا جلو و هر دو طرف صحنه پشت پشته شیب تندتر تا سطح صحنه حداکثر سادگی و تقارن نور شدید.
پردهی پشت صحنه بسیار پر زرق و برق و فریبنده تا آسمان و دشت هموار را نشان دهد که در دور دست به هم میرسند.
وینی، دقیقاً در کانون پشته تا بالای کمر فرورفته است. حدوداً پنجاه ساله، جوان مانده، ترجیحاً بلوند، تپل، بازو و شانه عریان، نیم تنه کوتاه، بالاتنه بزرگ، با گردنبند مروارید. متوجه میشویم خواب است، دستانش جلو روی زمین، سرش روی دستها. کنارش سمت چپ روی زمین کیفی جادار و سیاه رنگ، کیف خرید، و سمت راست چتر آفتابی جمع شده، نوک دسته از غلاف بیرون آمده.
قسمتی از پرده اول