کتاب طوری که هست
کتاب طوری که هست
1 عدد
طوری که بود نقلش میکنم قبل از پیم با پیم بعد از پیم طوری که هست در سه بخش همان طور که آن را میشنوم بیانش میکنم
صدا زمانی بیرون همه جا به هر سو بعد در درونم وقتی نفس نفس زدن بند میآید دوباره به من بگو گفتنش را به من تمام کن القا را
لحظه های سپری شده رؤیاهای دیرینه دوباره از سر یا تازه مثل آنهایی که سپری می شوند یا چیزها همیشه چیزها و خاطرات همانطور که آنها را میشنوم بیانشان میکنم در لجن زمزمه شان میکنم
در درونم که آن بیرون بود وقتی نفس نفس زدن بند میآید تکه هایی از صدایی دیرینه در درونم نه از آن من
زندگی من آخرین وضعیت آخرین روایت بد گفته شده بد شنیده شده بد بازآفرینی شده بد نجوا شده در لجن حرکات جزئی فک پایینی همه جا خُسران
راوی اشاره میکند که کلمات مشخصی را بازگو میکند که صدایی دیگر برایش نجوا می کندم.