کتاب سفرنامه برزخ
کتاب سفرنامه برزخ
1 عدد
در جایی یکی از آدمهای نمایش میگوید:
«بهشت افسانه ست ولی تنگه ظلمات افسانه نبود،
و من اونجا رو دیده م خیلی شبیه شهرکها و
مجتمعهایی بود که طراحی کردید و ساختید.
شما رفتید دنبال بهشت گمشده،
اما به تنگه ظلمات رسیدید و چون نتونستید
اونجا رو به شهرتون بدل کنید پس شهرتون رو به تنگه ظلمات بدل کردید.
بله اونجا براتون بهشت وارونه بود و
به همین خاطر هرگز جرئت برگشتن بهش رو نداشتید»
و بدین گونه نمایش گزارشی ست از
سرحدات میان دوزخ و بهشت،
نه در عالم مثال و تمثیل
بل در همین جغرافیای زمینی و سرزمینی،
همچون قربانگاهی که در آن
هر ایده و آرزو شمایلی عقیم و واژگون مییابد؛
و پس «سفرنامه برزخ» سفری ست در
برزخ این بهشت وارون و این دوزخ ناموزون