کتاب کتاب سپید
کتاب کتاب سپید
1 عدد
برفابه
کسی در میان ما نیست که زندگی برایش تبعیضی قائل شود. در حالی که او در این خیابانها گام بر میدارد و برفابه میبارد، این آگاهی را در درون خود حفظ میکند. برفابهای که گونه ها و ابروهای سنگین از رطوبت را ترک میکند. همه چیز میگذرد. او این یادآوری را ـ این آگاهی را که هر چیزی که او بدان آویخته است از او دور و ناپدید خواهد شد ـ در میان این خیابانها که برفابه فرو میبارد تاب میآورد، چیزی که نه باران است نه برف، نه یخ است نه آب، که ابروهایش را مرطوب میکند و از پیشانیاش روان میشود، چه بایستد چه با شتاب راه برود، چه چشمهایش را ببندد چه بازشان کند.
به من از شبهای پررمزوراز سرزمین شنزارها بگو
معرفی کتاب شهرهای افسانهای، شاهزادگان و جنها (از اساطیر و افسانه های عرب) نوشتهی خیرات الصالح
در جستوجوی موهای از دست رفته
معرفی کتاب کودک روزی که موهای بابا فرار کرد نوشتهی یورگ موله
فرشتهی تاریخ
معرفی کتاب آخرین روزهای والتر بنیامین نوشتهی جی پارینی