کتاب خاستگاه هرمنوتیک خود
کتاب خاستگاه هرمنوتیک خود
فوکو در آغاز اولین سخنرانی برکلی توضیح میدهد از دید او تحلیل هنگامی که به آن چیزی میپردازد که میخواهیم «چه در خودمان چه در موقعیتمان بپذیریم یا رد کنیم و تغییر دهیم» دارای «بعدی سیاسی» است و درعین حال حرفهایش را در افق «نوع دیگری از فلسفهی انتقادی» جا میدهد، فلسفهای انتقادی که «شرایط و امکانهای نامعلوم و نامحدود دگرگونی سوژه، دگرگونی خودمان» را جستوجو میکند. بیشک جا دارد این عبارت را مقایسه کنیم با آنچه فوکو در گفتوگو با مایکل گفته است. در این گفتوگو متغیرهای پذیرفتن/ ردکردن به همراه «آستانههای تساهل»شان امکان این گفته را میدهد که «همواره آدمهایی هستند که نمیخواهند بپذیرند، همواره نقاطی وجود دارد که آدمها میشورند و مقاومت میکنند»". پس نپذیرفتن نظامی معین از روابط قدرت و مقاومت در برابر روابط بیش از حد منجمد و سفت و ساکن قدرت شرطی است لازم برای خلق امکانهای بی پایان دگرگونی سوژه و برای «تا حد ممکن هرچه دورتر و هرچه وسیع تر بازراه انداختن کار بی پایان آزادی»؛. و دقیقاً همین ایدهی «بیپایانی» است که حوزهی هم سیاسی هم اخلاقی فلسفهی انتقادی فوکویی را نشان میدهد و آن را متمایز میکند از تقریباً تمامی دیگر فلسفههای انتقادی پساکانتی.
صفحه ۳۷