کتاب آزادی یا مرگ
کتاب آزادی یا مرگ
مبارزات آزادیبخشی که کرتیان در سراسر قرن نوزدهم با ترکان عثمانی داشتند چهارچوب اصلی کتاب آزادی یا مرگ را میسازد. این رمان در نخستین برخورد، رمانی تاریخی بنظر میرسد لیکن با چنان نیروی سرکشی از چهارچوب عادی «رمان تاریخی» خارج میشود که پهلوان میکلس قهرمان کتاب، در حال خشم، استکان بلورین عرق خوری میزبان ترکش را با دو انگشت خرد میکند. نویسنده در اینباره یک جا مینویسد: «تو یک تن نیستی، یک سپاهی! اگر خشمگینی یکی از اجداد توست که در درونت میغرد و بر لبت کف آورده است، و اگر مهر میورزی باز یکی از اجداد توست که در ژرفای وجودت قهقهه میزند...» نویسنده در این کتاب صدها تن از افراد بومی جزیره زادگاه خویش را که بیشترشان اشباح نیاکان خود او هستند به صحنه آورده است و ایشان را در بزم و رزم بیپروا نشان میدهد، چه، در حقیقت در ذهن هنرمند او تباینی بین این دو وجود ندارد. این رمان ضمن اینکه شرح انقلاب میهنی کرت در سال ۱۸۸۹ است ناظر بر ماجرایی عشقی نیز هست که بین دو قهرمان کرتی بر سر زیباروی چرکسی و همسر نوریبیگ یکی از اعیان ترک، میگذرد. اما این فقط تصویری سطحی از نمای خارجی، آشفته و در عین حال آراسته داستان است. نیمی از واقعه در شهر کاندی (زادگاه نویسنده) میگذرد و خـواننده با وجود ضربههای مکرری که باید تحمل کند تحت تأثیر احساسی چنان نیرومند و شادی آفرین قرارمیگیرد که گویی این شهر و ساکنان آن را بهتر از سرزمین موطن خویش میشناسد. نویسنده نقابها را با قلم سحار خود میدرد و از خودگذشتگی یا ترس و بزدلی هر یک از قهرمانانش را در روشنی خاصی قرار میدهد، و با این وصف ترسناکترین صحنهها را تحمل پذیر میکند؛ گویی قهرمانان کتاب همه در نوری جاوید شسته شدهاند و بدین جهت از گناهکارانی وحشی بدل به فرزندان خدا گردیدهاند، لیکن نه خدای عشق و محبت که هیچ گاه برای این مردم وجود نداشته است بلکه خدای خشم و انتقام یعنی همان خدایی که در کتاب عهد عتیق (تورات) میبینیم.