کتاب گرگ بیابان | نشر علم
کتاب گرگ بیابان | نشر علم
اگر افرادی با چنین شرایطی با توسل به گرگ بیابان و «افسوس از این دو و چه بخواهند خود را رها سازند، همان اندازه ایجاد تأسف میکنند که به زندگی بورژوایی علاقه نشان دهند. انسانی که میتواند مفهوم سخنان بودا را دریابد و آسمانها، مغاکها و پرتگاههای انسانیت را بشناسد، نباید در دنیایی که افکار عمومی، مردمسالاری و آموزش و پرورش بورژوایی بر آن مسلط است زندگی کند، زیرا ادامه این نوع زندگی، دلیلی جز هراس و جبن ندارد. اگر روح این انسان، موجب ناراحتی او شود و مغاک بورژواها را کوچک و خفقانآور بداند، همه رویدادها را پیآمد گرگ بودن محسوب و نظریه «گرگ در آن زمان بهترین بخش وجود من است»، را انکار میکند. او در ذات خویش، آنچه را شباهتی به توحش دارد، گرگ مینامد و آن را خطرناک و مایه هراس بورژواها در نظر میگیرد. البته این فرد که تصور میکند هنرمندی دارای احساسات لطیف است، درک نمیکند که غیر از گرگ، موجودات زیاد دیگری درون او لانه کردهاند نمیتواند بفهمد که در وجود او، تنهاگرگ گاز نمی گیرد، بلکه غیر از آن، روباه، افعی، ببر، بوزینه و پرندگان بهشتی را نیز در وجود خویش دارد. او نمیداند که در این جهان کامل و این باغ بهشتی، پر از موجودات و هیاکل زیبا و هراسآور، بزرگ و کوچک، نیرومند و ضعیف، همان اندازه گرفتار گرگ شده که انسان حقیقی وجود، به اسارت انسان صوری بورژوازی درآمده و مورد تجاوز و تعدی قرار گرفته است.
صفحه ۵۷