کتاب ملکوت | نشر معین
نویسنده: بهرام صادقی
در ساعت یازده شب چهارشنبه آن هفته، جن در آقای «مـودت» حلول کرد. میزان تعجب آقای مودت را پس از بروز این سانحه، با علم به این که چهره او به طور طبیعی همیشه متعجـب و خوشحال است، هرکس میتواند تخمین بزند. آقای مودت و سه نفر از دوستانش، در آن شب فرح بخش مهتابی، بساط خود را بر سبزه باغی چیده بودند. ماه بدر تمام بود و آنچنان به همه چیز رنگ وروی شاعرانه می داد و سایههای وهم انگیـز بـه وجـود می آورد و در آب جوی برق میانداخت که گویی ابدیت در حال تکوین بود. در فضـا خنکی و لطافت و جوهر نامرئی نور موج میزد و از دور دور زمزمههای ناشناختهای در هوا پراکنده میشد و مثل مه بر زمین مینشست.
صفحه ۵
- نام کتاب: ملکوت | نشر معین
- ناشر : معین
- تعداد صفحات: 114
- شابک: 9789641652625
- شماره چاپ: 3
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
-
امتیاز:
(1 نفر)
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
دوستی که در قلب باقی میماند
معرفی کوتاه کتاب کودک یولانته در جستجوی کریسولا نوشته سباستین لس
فیلیپا پری در اتاق درمان
از فیلیپا پری بپرسیم: «چرا همیشه انقدر عصبانی هستم؟»
همه چیز سیاه است حتی مبارزه علیه سیاهی
مروری بر کتاب زن زیادی نوشتهی جلال آل احمد
کتاب های پیشنهادی