کتاب ارباب حلقه ها (دو برج) (فرمانروای حلقه ها ۲)
کتاب ارباب حلقه ها (دو برج) (فرمانروای حلقه ها ۲)
پادشاه تالار زرین
در طول غروب و شامگاهِ تدریجی و شب فزاینده پیش راندند. وقتی سرانجام توقف کردند و از اسب پایین آمدند، حتی آراگورن نیز خسته و فرسوده بود. گندالف فقط چند ساعت کوتاه اجازة استراحت به آنان داد. لگولاس و گیملی خوابیدند و آراگورن تاقباز دراز کشید؛ اما گندالف ایستاد و به چوب دستش تکیه داد و به تاریکی، و شرق و غرب چشم دوخت. همه جا ساکت بود و هیچ نشانی یا صدایی از موجودی زنده دیده نمیشد و به گوش نمیرسید. شب را رگههای ابری دراز که بادی سرد آنها را با شتاب پیش میراند، راهراه کرده بود که دوباره برخاستند. دوباره زیر مهتاب سرد، سفرشان را با همان سرعتی که در روشنایی روز آغاز کرده بودند، ادامه دادند.
صفحه ۲۰۵