کتاب قصر | نشر ماهی

نویسنده: فرانتس کافکا

«و در این میان ما چه کردیم؟ بدترین کاری که می‌توانستیم بکنیم، کاری که جا داشت به خاطرش بیش از آنی که عملا تحقیر می‌شدیم تحقیر شویم: ما به آمالیا خیانت کردیم، خودمان را از یوغ فرمان خاموش او آزاد کردیم. دیگر نمی‌توانستیم به آن شکل زندگی کنیم، زندگی در عین ناامیدی برایمان امکان‌پذیر نبود. پس هر یک به شیوه خود با خواهش یا اصرار از قصر درخواست کردیم ما را ببخشد. البته می‌دانستیم که نمی‌توانیم چیزی را جبران کنیم. ضمنا می‌دانستیم که تنها رابطه‌ی نویدبخشی که با قصر داشتیم، رابطه با سورتینی، کارمندی که به پدرمان علاقه‌مند بود، در اثر وقایع پیش آمده از دست رفته است. با وجود این دست به کار شدیم. پدر شروع کرد، مراجعات بی‌ثمر به دهدار، منشی‌ها، وکلا، محررها شروع شد. اغلب او را به حضور نمی‌پذیرفتند، گاهی هم اگر با حیله یا تصادف پذیرفته می‌شد- از شنیدن این قبیل خبرها دست‌ها را به هم می‌مالیدیم و چه شادی‌ها که نمی‌کردیم- هرچه سریع‌تر بیرونش می‌کردند و دیگر هیچ‌وقت راهش نمی‌دادند. جواب دادن به او چه‌قدر هم آسان بود، برای قصر همیشه هر کاری آسان است. برای چه آمده بود؟ چه کارش کرده بودند؟ بابت چه کرده‌ای تقاضای بخشش می‌کرد؟

متاسفانه این کتاب موجود نیست

کتاب قصر | نشر ماهی

متاسفانه این کتاب موجود نیست

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

نوبل ادبیات ۱۹۰۳

بیورنستی یرنه بیورنسون، برنده نوبل ادبیات در سال ۱۹۰۳

رقص مرگ در تروا

مروری بر کتاب ببر پشت دروازه نوشته‌ی ژان ژیرودو

فیلیپا پری در اتاق درمان

از فیلیپا پری بپرسیم: «چرا همیشه انقدر عصبانی هستم؟»

کتاب های پیشنهادی