کتاب سفر به مرکز زمین
کتاب سفر به مرکز زمین
ساعت شش صبح روز بعد سفرمان را ادامه دادیم. آن روز سهشنبه ، دوم جولای بود. ما همچنان مسیرمان را در آن تونل طبیعی که از مواد مذاب ساخته شده بود، طی میکردیم. هم تعجب کردم و هم خوشحال بودم که راه رفتن در این سفر به راحتی پایین رفتن از پلههای یک خانه قدیمی آلمانی بود. هانس جلوتر از ما حرکت میکرد. بعداز گذشت شش ساعت، متوجه شدیم که هانس ناگهان توقف کرده است.
ما در مرکز چهارتونل باریک ایستاده بودیم. عمویم به سرعت فکرش را جمع و جور و به تونل شرقی اشاره کرد. ما هم فوراً به درون آن تونل تاریک رفتیم.
مسیر پایین رفتن پیچ در پیچ بود و به کندی پیش میرفت.گاهی از مسیرهای مدوری رد میشدیم که گویی داشتیم از راهروهای کلیسای جامع عبور میکردیم؛ گاهی هم به تونل کوتاه و باریکی میرسیدیم که باید سینهخیز از آن رد میشدیم .
تا ساعت شش عصر آن روز، شش مایل به سمت جنوب و کمتر از یک مایل یه سمت پایین پیش رفته بودیم.
صفحه 30
خیلی تخیلی بود و تناقض زیاد داشت
تصویر سازی بسیار خوبی داره
این کتاب بیش تر مناسب نوجوانانه تا بزرگسالان
از زمان کودکی داستان های ژول ورن دنبال می کردم و همیشه برام جالب بوده و هست
پر هیجان و پر کشش
با این داستانش تخلیه ولی عالیه
داستان هیجان انگیزی داره
به نظرم کتاب های ژول ورن احتیاجی به تعریف و نظر نداره. همه عالین
مثل بقیه کتاب های ژول ورن داستان جذابی دارده
اگر این کتاب نخرید و نخونید نصف عمرتون به فناست. مرسی آوانگارد که با بهترین قیمت کتاب ها رو میفروشی
خیلی تخیلی بود و تناقض زیاد داشت
تصویر سازی بسیار خوبی داره
این کتاب بیش تر مناسب نوجوانانه تا بزرگسالان
از زمان کودکی داستان های ژول ورن دنبال می کردم و همیشه برام جالب بوده و هست
پر هیجان و پر کشش
با این داستانش تخلیه ولی عالیه
داستان هیجان انگیزی داره
به نظرم کتاب های ژول ورن احتیاجی به تعریف و نظر نداره. همه عالین
مثل بقیه کتاب های ژول ورن داستان جذابی دارده
اگر این کتاب نخرید و نخونید نصف عمرتون به فناست. مرسی آوانگارد که با بهترین قیمت کتاب ها رو میفروشی