کتاب تصویرها
کتاب تصویرها
چون آلف قرار کاری دیگری داشت، خواست که این آخرین صحنههای خارجی را خودِ من کار کنم. و اینها نخستین تصویر های سینمایی حرفه ای من هستند. نمیتوانم بگویم چه اندازه هیجان زده بودم. گروه کوچک فیلم برداری تهدید کردند که کار را رها میکنند و میروند. من چنان نعره زدم و فحاشی کردم که مردم بیدار شدند و سرهای شان را از پنجرههای شان بیرون آوردند ببینند چه اتفاقی افتاده. آخر ساعت صبح بود.
از آن شش تولید فیلمِ مراسم سالگرد، فقط عذاب موفق از آب درآمد. علاوه بر آن نخستین فصل کار من در تئاتر هلسینگبورگ هم موفقیت بسیار کسب کرد.
صفحه۷۶
مروری بر کتاب فانوس خیال نوشتهی اینگمار برگمان