کتاب از مسافر تا تب خال
نویسنده: احمد محمود
غریبهها
تمام شب را از سرما لرزیده بودم و صبح، وقتی که رشید چالة وسط اتاق تختهای دنگال را پر کرده بود ریم آهن و زغالسنگ و با دم دمیده بود و سرخی خوشرنگ ریم آهنهای افروخته، تو فضای نیمهتاریک اتاق، رنگ مخمل گرفته بود و من کنار چاله نشسته بودم و قلقل کتری بزرگ مسی را شنیده بودم، انگار تمام سرمای شبانه که همة تنم را پر کرده بود، جمع شده بود تو مازهام و حالا، با لرزشی خفیف - که حتی کیفآور بود، از تیرة پشتم بیرون میزد.
رشید مشت بزرگش را پر کرد چای و ریخت تو کتری. پدرم به نماز ایستاد. بچهها رختخوابها را جمع کردند و کومه کردند گوشة
صفحه ۲۸۹- نام کتاب: از مسافر تا تب خال
- ناشر : معین
- تعداد صفحات: 431
- شابک: 9789645643339
- شماره چاپ: 8
- سال چاپ: 1400
- موجودی : 1 عدد
- نوع جلد: شمیز
- دسته بندی: داستان فارسی
- امتیاز: امتیازی ثبت نشده
دیدگاهها
در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.
مطالب پیشنهادی
سفری به دنیای نمادین
مروری بر کتاب ناز بالش نوشتهی هوشنگ مرادی کرمانی
بامگارتنر
مرور و بررسی آخرین کتاب پل استر، بامگارتنر
بزرگ شدن آنقدرها هم بد نیست
مروری بر کتاب کودک دوست ندارم بزرگ شوم! نوشتهی دیو پتی
کتاب های پیشنهادی