کتاب افسانه پدران ما

 روی جلد کتاب افسانه پدران ما
5

کتاب افسانه پدران ما


ناشر: آگاه
نوع جلد:شمیز,رقعی
مشخصات بیشتر
متاسفانه این کتاب موجود نیست
درباره‌ کتاب

هوا گرم‌تر و گرم‌تر می‌شد. چهارمین جلسه ما بود، از پیش مراسمی را پذیرفته بودیم. من زنگ می‌زدم. او در را برای من باز می‌کرد، بـه من پشت می‌کرد و می‌رفت بنشیند. من در ورودی را می‌بستم. بوزابوک در اتاق بزرگ نشسته بود، لیوان آب خوری‌اش در دست. روی میز کوچک تک پایه، قوطی سیگار باز و سیگاری بر در فلزی قوطی. هر کدام از ما بطری آب خنک خودش را داشت. هر وقت تشنه‌ام می‌شد آب می‌نوشیدم. او به دقت نظاره‌گر ساعت‌اش بود و هر ربع ساعت لیوانش را پر می‌کرد و با قلب قلب کوچک آب می‌نوشید. لوپولین یک بادبزن پایه بلند در گوشه اتاق گذاشته بود و کرکره‌ها هر روز بسته بود.

صفحه ۶۰

مشخصات کامل کتاب
نام کتاب: افسانه پدران ما
ناشر: آگاه
نوع جلد:شمیز,رقعی
تعداد صفحات:167
شابک:9789644163234
شماره چاپ:4
سال چاپ:1400
امتیاز و دیدگاه کاربران
5 از 5
امتیاز دهید!
شما هم درباره این کتاب دیدگاهتان را ثبت کنید!

هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید
هیـچ دیدگاهی برای این کتاب ثبــت نشـده است! اولین دیدگاهتان را بنویسید