کتاب نیمکت داغ
کتاب نیمکت داغ
1 عدد
آرسن ونگر
هم زیبا بمان و هم شمشیر را از رو ببند
مثل عشق در نگاه اول بود. عشق بین آقای پروفسور و استادیوم هایبری. آرسن ونگر اعتراف کرد وقتی اوایل دهه 1980 طی تعطیلات زمستانی بهعنوان مربی موناکو پا به هایبری گذاشت به وجد آمد. به شوق. ادعا کرد نسیمی متفاوت در روحش دمیده شد. حال و هوایی دیگر یافت. میگفت «هایبری در دل ساختمانها پنهان بود. جلو میرفتید و جلو. چیزی پیدا نمیشد. خیابان کمعرض و خانههای دوطبقه. تا اینکه ناگهان هایبری دیده میشد. چسبیده به خانههای مسکونی.» حالا هم با خروج از ایستگاه مترو آرسنال استادیوم امارات را نمیبینید. باید به سمت راست خیابان گیلسپی بپیچید تا ناگهان با استادیوم آرسنال روبهرو شوید. آمیزهی شیشه و فولاد. تصویر غولآسای بازیکنان بزرگ از عصری به عصر دیگر که دست در گردن هم انداختهاند. پاشیده شدن رنگ سرخ به هر نما و هر قاب. استادیومی که با نام آقای پروفسور گره خورد. با شخصیت آرسن ونگر.