کتاب گزینه اشعار فاضل نظری
نویسنده: فاضل نظری
سرگردان
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است؟ ای عمر! ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم؟!
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد؟
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم ...
صفحه 66مطالب پیشنهادی
آشوب، دلهرهی پیوستشده
بخشی از کتاب «اسکارلت دههی شصت» اثر سجاد افشاریان
فراواقعیت تنها در ذهن ما واقعیت دارد
مروری بر کتاب امروز چیزی ننوشتم نوشتهی دانیل خارمس
من به پوزیتیویسم شما نه میگویم!
رنه ولک: مروری بر زندگی و آثار
کتاب های پیشنهادی