کتاب مترجم دردها
کتاب مترجم دردها
میراندا دِو را در گرمکن و کفش ورزشی تصور کرد که دارد از پشت تلفن میخندد. تا چند لحظه دیگر میرفت طبقه پایین پیش زنش و به او میگفت موقع نرمش، عضلهاش گرفته و امروز برای دویدن بیرون نمیرود. بعد هم مینشست روزنامه میخواند. میراندا برخلاف میل قلبیاش هنوز هوای دِو را میکرد. تصمیم گرفت یک یا حداکثر دو یکشنبه دیگر هم با دِو باشد، بعد چیزهایی را که در این مدت فهمیده برایش بگوید: اینکه نه برای میراندا منصفانه است، نه برای زنش؛ اینکه هر دوی آنها استحقاق بهتر از این را دارند و کش دادن ماجرا دیگر لطفی ندارد.
«استعداد ممکن است موقتی باشد و کمتر کسی هم میتواند همهی عمر نگهش دارد»
بخشی از کتاب «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش» اثر هاروکی موراکامی
برای تلاش کردن هیچوقت دیر نیست
مروری بر زندگی و آثار هاروکی موراکامی
ما همه انسانهای تنهایی هستیم، ولی تو فرق میکنی
مروری بر کتاب سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش نوشتهی هاروکی موراکامی