کتاب به وقت عشق و مرگ

نویسنده: اریش ماریا رمارک

باشه بجنبید دیگه اشتاینبرنر این را گفت و سیگاری را که موکه دستاش داده بود آتش زد.

ایمرمان :گفت از کی تا حالا سیگار موقع انجام وظیفه آزاده؟ 

مو که ادایش را درآورد از وقتی که الان دیگه ما در حال انجام وظیفه نیستیم ،هم بکشید بریم. هر شلاند، تو هم بیا.
هر شلاند آمد و لبخندی به لب اشتاینبرنر نشست و گفت: «اصلاً این درآوردن نعش انگ خودته ایزاک به جنم جهودت هم می‌خوره. استخون و جونت سفت میشه برو اون بیل رو بردار

هر شلاند گفت: من سه چهارم رگ و خون آریایی دارم.» اشتاینبرنر پکی به سیگار زد و توی صورتش فوت کرد و گفت: «خودت این جوری می‌گی. تا جایی که به من مربوطه تو یک چهارمت جهوده. این هم که بهت اجازه ادن دوش به دوش سربازهای آلمانی واقعی بجنگی صدقه سری بزرگواری پشواست.

صفحه ۱۶

افزودن به پاکت خرید 330,000 تومان

کتاب به وقت عشق و مرگ

دیدگاه‌ها

در حال حاضر دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.

مطالب پیشنهادی

سمفونی غربت

مروری بر نمایشنامه‌ی ملودی شهر بارانی نوشته‌ی اکبر رادی

به سرزمین‌های غریب سفر کنید

معرفی کتاب کودک سفر به سرزمین‌های غریب نوشته‌ی سونیا نمر

سفری به دنیای نمادین

مروری بر کتاب ناز بالش نوشته‌ی هوشنگ مرادی کرمانی

کتاب های پیشنهادی

افزودن به پاکت خرید 330,000 تومان