کتاب چشمهایش و ملکوت
کتاب چشمهایش و ملکوت
1 عدد
بزرگ علوی و بهرام صادقی هیچ شباهتی به هم ندارند. یکی اهل معاشرت بود دیگری نبود یکی اهل محفل و دوستی و رفاقت بود دیگری از هر محفل و دار و دستهای فراری بود یکی اهل مدارا بود دیگری نبود یکی دوست داشت رمان بنویسد و داستان کوتاه مینوشت و آن دیگری سودای رمان در سر نداشت چه عیبی داشت؟ اصل ماجرا قصه بود و هر دو میدانیم قصه گو بودند. اما زمانه به هیچ کدام فرصت کافی نداد... و این هم شاید وجه مشترک دیگری باشد که میشود میان این دو نفر پیدا کرد نه فقط شاید بل که لابد و بدون شک به شرطی که به روزگاری که از سر گذراندند و به دستاوردهای هر دو از نزدیک و به دقت نگاه کنیم.