کتاب پایان دموکراسی
کتاب پایان دموکراسی
1 عدد
سایه مرگ همه جا بود کشاورزان از شیوع بیماری در خانواده شان صحبت میکردند در شهر پزشکان بیش از پیش از شیوع انواع بیماریهای جدید احساس سردرگمی میکردند مرگهای ناگهانی فراوان اتفاق می افتاد بدون اینکه علتی برای آن بیابند بزرگ و کوچک به یک اندازه در معرض مرگ بودند. کودکان هنگام بازی ناگهان دچار بیماری شده و در عرض چند ساعت می مردند. سکوتی خوفناک در فضا شکل گرفته بود حتی پرندگان ناپدید شده بودند و علت آن معلوم نبود بوته های کنار جاده ها زرد و پلاسیده بود. اینجا نیز سکوت بود و جنبندهای دیده نمیشد. حتی رودخانه ها از حرکت بازمانده و مرده بودند ماهیگیر کنار رودخانه دیده نمیشد زیرا ماهیها همه مرده بودند در جویها و شیار شیروانی و در میان سفالهای سقف خانه ها گره هایی از پودر سفیدرنگ دیده میشد. چند هفته پیش این پودر مانند برف باریدن گرفته و سقف و حیاط خانه ها و کشتزارها و رودخانه ها را پوشانده بود باران مرگ کار جادوگران و دشمنان بشر نبود بشر به دست خود قصد جان خود را کرده بود.
صفحه ۹۳