کتاب خشکسالی
کتاب خشکسالی
1 عدد
مضمون خشکسالی همان خشکسالی است. زمیـن مـادر که از این همه توهین و بی حرمتی و ندانم کاری و بی مسئولیتی و سودجویی و نادانی به تنگ آمده فرزندان ناخلف را عـاق می کند، و بـاران نمی باراند؛ و تازه همین بی بارانی هم شاهکار دست همین فرزندان ناخلف است. و در این میان آدمیان را می بینیم، این هوموساپیانس را، این انسان اندیشه ورز را می بینیم که بر پهنه ی این برهوت آپوکالیپسی (آخرالزمانی) چه می کنند و چه میگشند و چه می کنند.
رمان خشکسالی از نظر ساختار سرراست و باز و بدون پیچیدگی است. پیرنگ به قاعـده باز می شـود، و فضـای قصه از درون پیرنگ خود راحت شکل می گیرد با حداقل صفت و توصیف، نویسنده احساساتی نمی شود. (یادمان باشد که یکی از منتقدین بالارد را جادوگر اعظم قصه نویسی می خواند. آدمهای قصه سرراست و روشن تصویر شده اند.
پیشگفتار