کتاب هشتمین روز زمین
کتاب هشتمین روز زمین
2 عدد
«... صبح روزی، اوایل پاییز که سواران توفان و رعدوبرق در افق دور محو شده بودند و سطوح زیر آسمانی بی لکه با شفافیتی ما قبل تاریخی می درخشیدند، خبر کوتاهی در روزنامه محلی ما درج شد:
«شب گذشته، یکی از کارمندان صدیق و خدمتگزار اداره باستانشانسی، حین انجام وظیفه دچار سانحه گردید و جان باخت، کارکنان روزنامه این واقعه الم بار را به ... » بازماندگان آن مرحوم که شمشیر آخته مرگ در میانشان تاخته بود، همان بهت و شیون مرسوم را از خود نشان دادند اما پخش این خبر و پی آمدش، مابین همکاران او به جای گفت و واگفتهای رایج و بی ارزش، سکوت و تفکر دلهره آوری پدید آورد. چشم از چشم می گریخت و زبان به احوالپرسی های کوتاه و خداحافظی های شتابزده بسنده می کرد.
مروری بر کتاب هشتمین روز زمین نوشتهی شهریار مندنیپور