کتاب پیش از آن كه بخوابم
کتاب پیش از آن كه بخوابم
حس میکنم دارم محو و ناپدید میشوم. میخواهم آدام را ببینم. میخواهم شوهرم را ببینم. ولی آنها اینجا نیستند. هیچ کس اینجا نیست؛ جز خودم و این مرد که دستهایش را روی گلویم گذاشته است. دارم همینطور سر میخورم و پایین و پایینتر میروم. به سوی تاریکی و ظلمات. من نباید بخوابم. من نباید بخوابم. من... نباید... نباید بخوابم.
یکدفعه بهطور ناغافل خاطره به پایان رسید و خلایی وحشتناک به جا گذاشت. چشمهایم باز شد. به خانه خودم برگشته بودم؛ به روی تخت در حالی که شوهرم کنارم بود. چند لحظه بعد گفت: «کریس، تو داری گریه میکنی...»
صفحه 210
ده کتاب برتر دربارهی افراد گمشده
این داستانهای منقطع که هم در رمانها و هم در زندگی واقعی اتفاق میافتند، به شدت تأثیرگذار و کلیدی برای یک اضطراب جهانی هستند
گرگی در پوست گوسفند
مروری بر کتاب در برابر استبداد اثر تیموتی اسنایدر
با ذهنت پرواز کن
مروری بر کتاب کودک سالی که یاد گرفتیم پرواز کنیم... نوشتهی ژاکلین وودسن