کتاب فلسفه پرندگان
کتاب فلسفه پرندگان
1 عدد
بهار است و روی سیم تلفن، دو قمری ساعتها بیوقفه پروبال همدیگر را میآرایند. با منقارهایشان با مهربانی به هم میزنند، دور چشمها، در طول گردن و روی سر، و در حالی که به کلی در این لحظة صمیمیت غرق شدهاند، چشمهایشان را از لذت میبندند. حس خوبی دارند این جفت، روی سیم تنگ هم نشستهاند، زیر آفتاب خودشان را گرم میکنند و هزاران ناز و نوازش میانشان رد و بدل میشود. به نظر میرسد هیچ چیز مزاحمشان نمیشود. شادند. عاشق هم هستند.
آیا درست مانند تمام عشاق دیگر نیستند؟ مانند همانها که روی نیمکت پارکها همدیگر را میبوسند، بازوهایشان را دور هم حلقه میکنند و همدیگر را در آغوش میگیرند، قلبشان از آتش عشق میسوزد، غرق در نگاه معشوق، مات و مبهوت، مست شادی و مطمئن از اینکه این همه تا ابد ادامه خواهد داشت؟
معمولاً پرندگان بالاتر از تمام جانوران دیگر به عنوان نماد عشق برگزیده میشوند. خرگوشها و تمساحها به این اندازه رمانتیک نیستند، و معمولاً گفته میشود که عشق به ما بال میدهد. تصاویری از کبوتران سفید که نماد شادی زناشوییاند، معمولاً در جشن عروسی دیده میشوند، و بلبل همنشین عشاق است، و غروب تابستانهای داغشان را با آوازِ از ته دل و پرشورش پر میکند. و گذشته از همة اینها طوطیهای کوچکی هستند که از فرط وفاداری و دلسوزی برای جفتشان طوطی عشق نامیده میشوند. نمیشود به آنها فکر کرد و آن زوجهای پیری را به یاد نیاورد که با گذشت چند دهه از زندگی مشترکشان هنوز عاشق هم هستند، و هنگامی که یکی از آنها میمیرد دیگری نیز فقط چند روز بعد به دنبالش میرود.
صفحه ۷۲