کتاب مرگ در ونیز
کتاب مرگ در ونیز
عجیبتر و مشکلتر از هر چیز رابطهی انسانهایی است که بیش از نگاه شناختی از هم ندارند، انسانهایی که همه روزه بسا هر ساعت بر سر راه هم میآیند، چشمهاشان به نظاره به هم میرسد، ولی در تنگنای اجبارِ عرف یا ویری احمقانه، بیردوبدلِ کلام و سلامی ظاهرِ بیگانه و بیاعتنا را حفظ میکنند. میان آن دو بیقراری و نوعی کنجکاوی ناآرام حاکم است، تب و تاب نیازِ به ناخواه سرکوبشدهی هر دو به تبادل و شناخت، و همهی اینها همراه با احترام و احتیاطی هیجانآلود. زیرا انسان انسان را تا وقتی دوست دارد و محترم میشمرد که به قضاوتش قادر نیست. و شوق هم حاصل شناختی است که ناقص باشد.
صفحه ۷۹