کتاب آدم و حوا
کتاب آدم و حوا
سوپرمارکت بزرگی در لنینگراد، با پلکانی در مرکز آن. ویترین بزرگ شیشهای سوپر مارکت شکسته و تراموایی وارد آن شده است. راننده و مسئول تراموا کشته شدهاند. روی پلهها فروشندههای لباس به دست مرده. زنی سرش را روی پیشخوان گذاشته و مرده. در کنار در ورودی یک مردهی دیگر دیده میشود. دیگر کسی نیست. شاید مردم از ترس مردن در فروشگاه به خیابان گریختهاند. زمین فروشگاه مملو از کالاها و اجناس است.
بر ویترین بزرگ دیگر فروشگاه تصاویری همچون بهشت و جهنم دیده میشود. بهشت در بالا با نور زیبای سحرگاهان ترسیم شده و در پایین جهنم به صورت انفجاری مهیب نقاشی شده است. بین این دو تصویر دود و روی دود یک ارابهی چهار اسبهی شفاف در میان خرابهها و جاهای آتش گرفته دیده میشود. سکوتی مرگبار بر همه جا حاکم است.