کتاب تغییر
کتاب تغییر
1 عدد
بعد از عبور از شهر، در جادهای پُرپیچوخم به طرف شمال حرکت کردیم و با گذشتن از گردنهی جویونگ، تقریباً پس از یکساعت به محوطهی مرکز فرماندهی، که مقصد سفرمان بود، رسیدیم. بار سیب و پیازمان با هیجان چشمگیری مورد استقبال قرار گرفت و پشت کامیون را به محض خالی شدن، با یک میز پینگپنگ، چهار توپ بسکتبال، ده تفنگ با سرنیزهی مشقی، چهار سپر سرنیزه، بیست نارنجک مشقی و دو پالتو نگهبانی دوباره پُر کردند. در مسیر آمدن تنها خودمان دو نفر بودیم، اما برای بازگشت یک همراه داشتیم، رانندهای جدید برای واحدمان. تیان هو، سرباز تازهواردی از ییشری واقع در شاندونگ، که بهتازگی از مدرسهی آموزش رانندگی فارغالتحصیل شده بود، به ما پیوست. با آن چشمان درشت و دندانهای سفید حتی به نظر من هم جوان میآمد.
صفحه ۴۴