کتاب بارادین
کتاب بارادین
4 عدد
مادر سرخوشانه به قهقهه درآمد و صدای خندهی آرام و خفهی لوکاسمیونویچ گِدِئانوشویلی نیز از کنج تاریک اتاق به وی پاسخ گفت. او آنجا نشسته بود، با کت آبی، موهای شانهخورده و فرق مرتب، با چهره ی کم و بیش زیتونی و موی سپیدی که به سبزی میزد، و چشمانی بسیار درشت، همچون سطح لیوانی لبریز، که با نیروی شگفتانگیزی میدرخشیدند. او در تابلویی که درست روبهرویش آویزان بود نیز چنین شکل و شمایلی داشت، با این تفاوت که لبخند بر لب نداشت و در دستان شکیل و تیره گونش انجیلی دیده میشد. لوکا سمیونویچ حدوداً هفتاد ساله بود و در انجمن کتاب مقدس عضویت داشت.
صفحه ۷