کتاب آگوست در اسیج کانتی
کتاب آگوست در اسیج کانتی
همسرم قرص مصرف میکنه و من مشروب میخورم. این معاملهای که با هم انجام دادیم... یکی از معاملهها، یکی از بندهای قرارداد ازدواجمون... این پیمان بیرحمانه. اون قرص مصرف میکنه و من مشروب میخورم. بهخاطر قرص خوردنای اون نیست که من مشروب میخورم. همونطوری که قرص خوردنای اون به خاطر مشروبخوریهای من نیست... مدتهاست یاد گرفتم به جای اون صحبت نکنم. دلیل دوریمون از همدیگه الان دیگه مشخص نیست. واقعیت اینه: همسرم قرص مصرف میکنه و من مشروب میخورم. و این واقعیت در طول همین چند وقته باعث شده سُنتهای روزمرهی آمریکایی برامون مهم بشه و سرجاشون بمونه: پرداخت پول قبضها، خریدن اسباب اثاثیه، تمیز کردن لباسا یا فرشا یا توالتا. عوضِ اینکه یکبار دیگه گناه ذهنی رو در نظر بگیرم... انگشتام رو به هم گره زدهام و با امید مفتضحی دارم دعا میکنم همهچیز روبهراه بشه، تصمیم گرفتم زندگیم رو بهدست قدرت متعال بسپارم... [نوشیدنیاش را مینوشد]... و به طبقهی آدمای اجیرشده بپیوندم.