کتاب قرنها بگذشت
کتاب قرنها بگذشت
1 عدد
دنبالهی درختها شیب ملایمی میکشد طرف راه باریکهای / به راست و پایین / بین دو ردیف شمشاد سرسبز که از نزدیک میبینیم شمشاد نیستند / نگاهی به هم میندازیم و دل به وسوسه میدهیم / نه که به هرحال پی کنج دنجی دور از چشم میگردیم / کورهراه پیج ملایمی میخورد و حالا ناغافل سرازیری ترسناکیست / برنگردیم؟ / برنمیگردیم / تند میکنیم خواسته ناخواسته و آهسته میکنیم و دست میگیریم وتعادل از دست داده نداده دست میندازیم به درختچههای ناشناس دو طرف / حیرت میکنیم از نرمی شاخهها و با همه نازکی از قوت شاخهها که نمیشکنند و لطیفی برگها که توی مشت له میشوند و کف دستکش رد ردهای سبز میندازند / تا که از خم آخرمیگذریم/
صفحه ۷۸