مجله حوالی (۷) متروکه
مجله حوالی (۷) متروکه
روزی که بالاخره کلید کارخانه متروکِ برقِ هرمز بعد از چندین روز انتظار در جزیره و چندین ماه مذاکره مرتضی نیکنهاد با مسئولان فرهنگی و غیرفرهنگی هرمز به دستمان رسید، نزدیکهای غروبِ یک روز نسبتاً داغ اردیبهشتی در جزیره بود. چمدانِ حاوی نقشههای ترسیمشدة دستی روی پارچههای کتان، رنگها، قیچی و مابقی وسایل کارگاهِ موقت را برداشتیم و به سمت کارخانه حرکت کردیم. بعد از ده دقیقه پیادهروی به کارخانه، که تقریباً توی شهر واقع شده بود، رسیدیم. در فرصت باقیمانده، قبل از تاریکی مطلق، به سر تا ته کارخانه که دو سوله خالی به هم چسبیده بود، با عجله نگاهی انداختیم و اتاقهای پیدا و پنهانش را بررسی کردیم. از وسایل کارخانه دیگر هیچ چیز، مطلقاً هیچچیز باقی نمانده بود. حتی بدنة بنا هم نصفه و نیمه پابرجا بود. بقایای پنجرههای شکسته بهنظر خطرناک و هر لحظه در حال فرو ریختن بودند.
صفحه ۲۹