کتاب درباره سینما
کتاب درباره سینما
در ۱۹۶۸ پس از انتشار ترجمه ایتالیایی صد سال تنهایی، هنگام ورود به خانه یکی از دوستانم، به گابریل گارسیا مارکز برخوردم که از آن جا بیرون میرفت. برخوردمان فقط یک لحظه طول کشید. آن روزها موهای فرفری اش یکدست مشکی بود. پس از آن، زندگیام با خواندن آثار او و ترجمه بعضی از آنها سرشار از زیبایی شد. داستان غم انگیز و باورنکردنی ارندیرای ساده دل و مادربزرگ سنگدلش، صد سال تنهایی، چشمهای سگ آبی رنگ، عشق در زمان وبا، دوازده داستان سرگردان، یادداشتهای پنج ساله، برای سخنرانی نیامدهام، نوشتههای کرانهای، از اروپا و آمریکای لاتین و اکنون هم با این نقدهای سینمایی تحت عنوان درباره سینما. کاش امروز باز میتوانستم او را با آن موهای فرفری فلفل نمکیاش ببینم تا شخصاً به او بگویم چقدر سپاسگزارش هستم.
بهمن فرزانه