کتاب تاریکی معلق روز
کتاب تاریکی معلق روز
لپتاپش را باز کرد. جلو لپتاپ که مینشیند میتواند از جواب دادن به هر سوالی طفره برود، حتی سوال خودش از خودش. پشت لپتاپ، سالهاست طفره رفتن را تمرین کرده. وقتی کامنتهای وبلاگش را میخواند، کمکم یاد گرفت چهطور میتواند فرمان بچرخاند و از جواب دادن به هر سوالی سر بتابد. مطلب آخرش را در فیسبوک و وبلاگش میبیند؛ باز هم بهخاطر ربط به پریسا، بهشدت استقبال شده بود. عکسِ رَهانا، دختر تکتیرانداز کُرد، را گذاشته بود کنار عکس پریسا. بیش از پانصد نفر آن را بازنشر کرده بودند. ابتکار خوبی بود. اما اگر پریسا این عکس را ببیند، خیلی بد میشود. اگر بیناییاش را بازیافت، حذفش خواهد کرد.
صفحه 96