کتاب اوژنی گرانده
کتاب اوژنی گرانده
1 عدد
مادام گرانده پیراهن سبزی از محصول مشرق به تن میکرد و عادت داشت که دوام آن را به یک سال برساند. دستمال پنبهای سفیدرنگی به سر میبست و کلاه حصیری دوختهای بهسر میگذاشت و میتوان گفت که هرگز پیشبند تافته و سیاهش را از تن درنمیآورد و از آنجاکه چندان از خانه بیرون نمیرفت کفشش کمتر فرسوده میشد. خلاصه، هرگز چیزی برای خود نمیخواست. از این رو مسیو گرانده که گاه به گاه از یادآوری مدتی که دیگر آن شش فرانک را به زن خود نداده بود، پشیمان میشد، شرط میبست که موقع فروش محصول هدیهای به زنش بدهد... چهار پنج سکه طلا که از طرف مشتری هلندی یا بلژیکی مسیو گرانده داده میشد، روشنترین درآمد سالانه مادام گرانده بود... اما وقتی که این پنج سکه را میگرفت، شوهرش اغلب – چنانکه گویی کیسهشان یکی است – به او میگفت: «چند شاهی داری به من قرض بدهی؟»
صفحه 48