کتاب تاریخ فلسفه ی راتلج (جلد 5)
کتاب تاریخ فلسفه ی راتلج (جلد 5)
ما فکر میکنیم که گیاهان و حیوانات (و سیارات و کوهها) وجود ثابتی دارند که دستخوش قدری کاستی و فزونی میشود. فرض کنید که شخص گلبرگی از گل سرخی میکند. شاخهی گل سرخ همچنان وجود دارد؛ با وجودی که چیزی از آن کاسته شده است ما همچنان تمایل داریم بگوییم که گل پابرجاست. هیوم موافق نیست. میگوید که اگر بخواهیم دقیق صحبت کنیم باید بگوییم که یک تودهی مشخص ماده تنها تا زمانی همان تودهی مادی است که هیچ مادهای از آن کم نشود یا بر آن نیفزاید. اما چرا ما چنین فکر نمیکنیم؟ پاسخ این است که همانطور که پیش از این دیدیم تا وقتی تغییر کوچک باشد گذر فکر (قوهی تصور) از شیء اولیه به شیء بعدی چنان بهراحتی صورت میگیرد که فکر میکنیم با یک شیء با هویت واحد سروکار داشتهایم.
صفحه 332