کتاب مزخرفات فارسی
کتاب مزخرفات فارسی
انضباط دستهدار
اصلا من اگر جای فرهنگستان زبان فارسی بودم، اعلام میکردم که ملت بیخیال «انضباط» بشوند و از این پس همه به جای «انضباط» با ضاد بنویسند «انظباط» با ظ. از بس این کلمه را غلط مینویسند. همه هم مینویسند: دبستانی و دانشجو و سیاستمدار و حتی روزنامهنگار و نویسنده. عجیب اینکه «انضباط» یک مسئله تاریخی و ملی هر ایرانی بوده و هست. نکند یادمان رفته شمشیر نمره انضباط را که از کلاس اول دبستان بالای سرمان بلند شد و تا دوران دانشگاه هم در «کمیته انضباطی» تیز و براق بالای سرمان باقی ماند؟ با این همه، این یک غلط املایی را مثل آب خوردن مرتکب میشویم. البته حق هم داریم. وقتی «انضباط» معنایش نظم داشتن و انتظام و منظم بودن باشد، خب با این همه «ظ» با این دسته دراز، ذهن ما چه گناهی کرده که توقع داشته باشیم قاطی نکند و یادش بماند که اگر همه اینها با «ظ» نوشته میشوند، خودِ «انضباط» با ضاد است و بیدسته!
حالا، تا فرهنگستان بیاید و همچو تصمیم شجاعانهای بگیرد و دسته روی «انضباط» را به رسمیت بشناسد و ملتی را خلاص کند، که البته از محالات است، بیایید بالاغیرتا «انضباط» را بیدسته بنویسیم. درست است که «انضباط» معنای منظم بودن میدهد، ولی ریشهاش «ضبطِ» بیدسته است. حالا نگویید این چه گیری است که وسط این همه گرفتوگیر مملکت میدهیم. من هم میدانم که وقتی به شتر گفتند چرا گردنت کج است، جواب داد کجایم راست است که گردنم راست باشد! ولی اگر قرار باشد غرِ بیانضباطیِ ملی بزنیم ولی خود «انضباط» را به غلط با دسته بنویسیم که نمیشود.