کتاب آن قدر سرد که برف ببارد
کتاب آن قدر سرد که برف ببارد
1 عدد
آن قدر سرد که برف ببارد قصه زنی است که به همراه مادرش پای در سفری هستی شناسانه میگذارد ورود به فرودگاه توکیو نقطه آغازین داستان است. مادر متولد روستایی در هنگ کنگ است و خانواده به کشوری انگلیسی زبان مهاجرت کرده، اما مدتی است که مادر و دختر از هم دور شده و در شهرهای جداگانه ای زندگی می کنند. مخاطب با پیشروی روایت دنیای داستان را بیشتر و بهتر درک می کند هرچند تا انتها به نام شخصیت های اصلی داستان هیچ اشاره ای نمی شود.
خواندن این زمان کوتاه مثل ورق زدن یک آلبوم عکس است و سهیم شدن در تجربیات ذهنی راوی و گردش در افکار و خاطرات او کیفیت امپرسیونیستی این اثر از آنجا ناشی می شود که افکار و احساسات و ادارکهای راوی (که در عین حال شخصیت اصلی داستان نیز هست) در قالب تصاویر و توصیفات غنایی بازنمایی و به مخاطب عرضه میشود. نویسنده ذهن راوی را کانون تداعی های مختلف قرار میدهد و از این طریق بین جهان عینی و جهان ذهنی ارتباط برقرار میکند و سیلان و لغزش ذهن را از خاطره ای به خاطره دیگر و از تصویری به تصویر دیگر ترسیم میکند. خاطراتی که راوی از زندگی و تجربه های عاطفی اش به یاد می آورد و همین طور نحوه بازگویی رخدادها در واقع تابعی از تداعی های ذهن اوست. نویسنده در واقع ذهن راوی مشاهده گر و تیزبین خود را همچون واسطه ای برای فهم جلوه های زندگی روزمره به کار میگیرد؛ اینجا خبری از انسجام روایی داستانهای رئالیستی نیست.
قسمتی از یادداشت مترجم