کتاب مجمع الجزایر گولاک (جلد سوم)
کتاب مجمع الجزایر گولاک (جلد سوم)
برای خواننده هایی که بنیهی روحی لازم برای عبور از ظلمات و رنج دو جلد نخست را داشته اند جلد سوم نشان دهنده ی یک جور فضای آزادی و مبارزه است. راز این مبارزه را رژیم شوروی با تعصبی به مراتب بیشتر از راز آزارها و مرگی که به جان میلیونها قربانی بود انداخت مخفی میکند. رژیم کمونیستی بیش از هر چیزی از افشای نبردی میترسد که قوهی معنوی پشتِ آن نزد خیلی از کشورها و در ادوار متعددی از تاریخ شان، بی سابقه ناشناخته است. قوت روحی این مبارزان هنگامی به عالیترین مراتب و بیشترین تنش می رسد که وضع شان از همه وقت زارتر، و دستگاه حکومت نیز از همه وقت لامروت تر نااهل تر است.
شصت سال میشود که رژیم کمونیستی ساقط نشده، نه به این خاطر که از داخل علیه اش مبارزه ای جریان نداشته و نه به این خاطر که اشخاص مطیعانه تسلیمش شده اند، بلکه به این خاطر که به طرز وحشیانه ای پرزور است؛ به طرزی که در مخلیه ی غرب هم نمی گنجد.
در عالم اردوگاههای تجمیع همُ، که مثل هر چیز دیگری در نظام شوروی چیز فاسدی است، این مبارزه با اقدامات تروریستی آغاز شد (افسوس که نمی توانست طور دیگری باشد). تروریسم ابزار شایان سرزنشی است، اما در این مورد مولود چهل سال تروریسم حکومتی بی سابقه در شوروی بود و این نمونهی تکان دهنده ای است از اینکه چطور شر، می زاید. نمونه ای که نشان میدهد وقتی شر ابعادی غیرانسانی به خودش گرفت، نتیجه اش این میشود که انسانها را ولو برای فرار از آن، به استفاده از شیوههای شریرانه وا دارد. اما تروریسم اردوگاه های تجمیع در دهه ی پنجاه، که بعدتر از دل آن خیزشهای قهرمانانه ای سر برآورد، از اساس با تروریسم انقلابی (چپگرا) یی که امروزه جهان غرب زه درآورده فرق میکند؛ تروریسمی که در آن، تروریستهای جوان غربی که از آزادی بی حد و حصر اشباع شده اند،با جان بیگناهان بازی میکنند و اشخاص بی گناه را قربانی اهدافی گنگ یا انتفاع مادی می سازند. تروریست های اردوگاهی شوروی در دههی پنجاه اما خیانتکاران و مخبران مسلم را در دفاع از حق تنفس خود می کشتند.
لیکن هیچ نوعی از تروریسم را نمی توان مایهی افتخار قرن بیستم دانست. برعکس، تروریسم این قرن را به یکی از ننگین ترین قرون تاریخ آدمی بدل کرده است. از این پس نیز تضمینی نیست که ورطهی تاریک تروریسم را پشت سر گذاشته باشیم.
الکساندر سولژنیتسین
نوامبر 1977
ورمانت