کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
قبل از خرید کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ بخوانید
چگونه یک روز «خوب» در اردوگاه کار اجباری میتواند تصویری هولناک از استبداد ارائه دهد؟ رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ (One Day in the Life of Ivan Denisovich)، شاهکار تکاندهندهی الکساندر سولژنیتسین، روایتی مستندگونه و بیواسطه از زندگی در گولاگهای شوروی است که پرده از رنجهای انسان در نظام توتالیتر برمیدارد.
درباره کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
این رمان کوتاه که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، داستان یک روز (از بیدارباش تا خاموشی) از زندگی «ایوان دنیسوویچ شوخوف»، زندانی شماره اس-۸۵۴ را روایت میکند. شوخوف، دهقانی سادهدل که به اتهام واهی جاسوسی به ده سال حبس محکوم شده، در سرمای طاقتفرسای سیبری برای بقا میجنگد. سولژنیتسین در این اثر، به جای تمرکز بر شکنجههای جسمی شدید، روزمرگیها، گرسنگی، کار اجباری و تلاشهای کوچک زندانیان برای حفظ کرامت انسانی را به تصویر میکشد. زبان داستان آمیخته با اصطلاحات اردوگاهی و تعابیر روستایی روسی است که در ترجمه فارسی نیز سعی شده لحن آن حفظ شود.
خواندن کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
- علاقهمندان به ادبیات روسیه و تاریخ معاصر شوروی.
- کسانی که به دنبال درک عمیقتری از سازوکار نظامهای توتالیتر و تأثیر آن بر روح انسان هستند.
- خوانندگان آثار سیاسی و اجتماعی و ادبیات اردوگاهی (Prison Literature).
- دوستداران داستانهای رئالیستی که مقاومت و امید انسان را در سختترین شرایط نشان میدهند.
معرفی نویسنده: الکساندر سولژنیتسین
الکساندر سولژنیتسین (۱۹۱۸-۲۰۰۸)، نویسنده و مورخ برجستهی روس و برندهی جایزهی نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۰ بود. او که خود هشت سال را در اردوگاههای کار اجباری گذرانده بود، با انتشار این کتاب و بعدها «مجمعالجزایر گولاگ»، جهان را با واقعیتهای وحشتناک دوران استالین آشنا کرد. سولژنیتسین به دلیل افشای جنایات حکومت شوروی، سالها در تبعید زندگی کرد. این اثر با ترجمهی رضا فرخفال توسط فرهنگ نشر نو منتشر شده است.
جملات کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
«وقت بیدارباش بود؛ مثل همیشه، ساعت پنج صبح، چکشی را بر باریکهای از آهن که بیرون ساختمان فرماندهی اردوگاه آویزان بود، میکوبیدند... شوخوف همیشه سر بیدارباش از جا بلند میشد، اما امروز از جایش جنب نخورد. از شب پیش حال ناخوشی داشت... سرتاسر شب آرزو میکرد که کاش صبح نشود. اما صبح شده بود، مثل همیشه که صبح میشد.»
«شکم، بیچارهای ناسپاس است، هیچ وقت لطفهای گذشته را به یاد نمیآورد و همیشه فردا، بیشتر و بیشتر میخواهد.»
«ما دعا نمیکنیم که خداوند بستهای یا جیرهی سوپ بیشتری برایمان بفرستد. آنچه برای انسانها بزرگ و مهم است برای خداوند ناچیز و بیاهمیت است! ما باید برای معنویات دعا کنیم و از خداوند بخواهیم تا بدیها را از قلبمان بزداید.»
چگونه زنان پیشرو تاریخ ایران را تغییر دادند؟
معرفی کتاب زنان پیشرو (داستانهایی برای دختران ایران) نوشتهی الهام نظری و گلچهره سهراب
سوگ، تجربهای ناخواسته
معرفی کتاب آنجا که دیگر دلیلی نیست نوشته یی یون لی
روزی که مریم، آذر و سردار مریم مسیر تاریخ را تغییر دادند
معرفی مجموعه کتاب زنان و مردانی که ایران را ساختهاند