کتاب الیزابت فینچ
کتاب الیزابت فینچ
1 عدد
روبه روی ما ایستاد، بدون یادداشت، بدون کتاب، بدون دلهره. کیفش روی میز خطابه بود. به دور و بر نگاهی انداخت لبخندی زد مکثی کرد و بعد شروع کرد. «حتماً می دونین عنوان این دوره :چیه فرهنگ و تمدن هیچ نگران نباشین قرار نیست تو نمودارهای دایره ای غرقتون کنم یا، مثل ذرتی که به خورد غاز میدن اطلاعات به خوردتون بدم چون این کار فقط جگرو چرب میکنه که اصلاً برای سلامتی خوب نیست هفته بعد چند تا متن معرفی میکنم که خوندنشون کاملاً اختیاریه نه به خاطر نخوندنشون نمره کسر میشه نه به خاطر مطالعه دقیقشون نمره اضافه میشه خب شما بزرگسالین و روش تدريس من هم متناسب با رده سنی تونه. همون طور که یونانیها گفتهن، کلاس وقتی مفیده که گفت وگو شکل بگیره اما نه من سقراطم نه شما افلاطونها، اگه این اسم جمع درست باشه با این همه قراره با گفتگو کارو پیش ببریم. اینو هم در نظر بگیرین که چون دیگه بچه مدرسه ای نیستین – قرار نیست دلگرمی الکی یا صد آفرین بی حساب و کتاب بهتون بدم شاید برای بعضی هاتون بهترین معلم نباشم یعنی مناسب خلقیات و طرز فکرتون نباشم. همین اول کار اینو برای کسانی میگم که ممکنه بعداً به نظرشون این طور بیاد. طبیعتاً امیدوارم این دوره برای شما جذاب و حتی مفرح باشه. مفرح جدی، البته این دو واژه هیچ منافاتی با هم ندارن در مقابل از شما هم توقع جدیت دارم با سرسری گرفتن کارمون پیش نمیره الیزابت فینچ هستم متشکرم»