کتاب قذافی (ظهور تا سقوط)
کتاب قذافی (ظهور تا سقوط)
اطاعت بیچون و چرای، ادریس پادشاه، لیبی از غرب چیزی بود که بسیاری از جوانان لیبیایی از آن نفرت داشتند. یکی از این جوانها دانشآموز بدوی پانزده سالهای بود به اسم معمر قذافی او پسر یک بزچران صحرانشین بود که از مدتی قبل به خاطر نظرات سیاسی تندش در مدرسهاش به شهرت رسیده بود این نوجوان به افکار و عقاید عرب ملی گرایانه تمایل زیادی پیدا کرده و بت پرستیدنیاش جمال عبد الناصر رئیس جمهور مصر بود عبدالناصر که در ژوئیه ۱۹۵۲ توانسته بود ،فاروق پادشاه شهوتران و فاسد مصر را ساقط و مجموعهای از اصلاحات شبه سوسیالیستی را در کشور اعمال کند آرزوی تشکیل یک کشور بزرگ عربی را در شمال آفریقا داشت. این کشور پان عربی از مراکش در ساحل اقیانوس اطلس شروع میشد و به ترتیب الجزائر، تونس، لیبی و مصر را در بر میگرفت این کشور بزرگ عربی که قرار بود به صورت طبیعی با سرزمینهای عربی خاورمیانه نیز درهم، بیامیزد باید توسط خود جمال عبدالناصر رهبری میشد. قذافی جوان شیفته و مسحور این آرمان عرب ملی گرایانه شده بود او و دوستان نوجوانش دوست داشتند تا هر چه زودتر ادریس را از تخت سلطنتیاش پایین بکشند تا بلکه نقشی مهیج در آرمان عبدالناصر ایفا کنند. قذافی با الگوبرداری از عبدالناصر تصمیم گرفت به ارتش بپیوندد و با سازماندهی افسران شورشی علیه پادشاه کودتا کند.