کتاب مهدی سحابی گزیده آثار ۱۳۸۸ - ۱۳۲۲
کتاب مهدی سحابی گزیده آثار ۱۳۸۸ - ۱۳۲۲
پر از شور زندگی
لیلی گلستان
در رونمایی کتاب «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران» مهدی، دربارهی من گفت : «این زن، یک کارگر است. یک کارگر به معنای واقعی کلمه. حالا چه خوشش بیاید، چه خوشش نیاید». خوشم آمد، خیلی هم خوشم آمد. هم از صراحتاش و هم از درک درستاش. حالا من هم درباره او میگویم که او هم یک کارگر به معنای واقعی کلمه بود. میگفت صبح زود بلند میشوم و یا علی مدد. اول ترجمه بعد پختن غذا - که عجب دست پختی داشت ـ بعد برای خستگی در کردن مجسمه میسازم یا نقاشی میکنم . میز و صندلیهای خانهاش را خودش ساخته بود و روی هر کدام را با زیبایی تمام نقاشی کرده بود. مجسمههای چوبیاش زیبا و خوش ترکیب و خوش رنگ بودند. اشياء مختلف را پیدا میکرد و با آنها پرنده میساخت. اشیایی غریب، مثل گیره بند رخت که به جای سر پرنده یا نوک پرنده به کار میگرفت یا چوبهای یافته شده بر ساحل دریا، کفگیر به جای چتر طاووس یا شانه چوبی برای کاکل پرنده... در ساخت آنها یک نوع شیطنت و بازیگوشی میدیدم. و همیشه با دیدن پرندههایش لبخند میزدم. میگفت خانم، باز خندیدی؟ اینها آثاری هستند جدی! خنده ندارند. میگفتم همین این که توانستهای در این حال و روز لبخند به لب تماشاگر بیاوری، واقعاً دست مریزاد.
صفحع ۲۵