مجله تجربه شماره ۸ (دوره جدید)
مجله تجربه شماره ۸ (دوره جدید)
گفتوگو با داریوش آشوری نویسنده، مترجم و اندیشمند ایرانی
«مرغ سحر»، سرودملی ورشکستگان است
با شعر سعدی و حافظ و مولوی نمیتوان جامعهی مدرن ساخت
اگر مردم نخواهند وظیفهای انجام بدهند و فقط طلبکار باشند. چرخ جامعه نمیگردد
پروژهی دولت ملی در عمل فراموش شده است
داریوش آشوری نامی آشنا در حوزهی فکر و اندیشه است؛ اندیشمندی چند ساحتی که نه فقط در حوزهی تألیف و ترجمه، که در حوزهی زبان شناسی و ساخت واژگان تازه در زبان فارسی هم نامی برجسته با کوششها و دستاوردهای فراوان است. داریوش آشوری حداقل هفتاد سال است که در عمل ثابت کرده دغدغهی ایران را دارد؛ دغدغهای که در این هفتاد سال گاه در عرصههای سیاسی و اجتماعی از او یک اکتیویست سیاسی و اجتماعی ساخته و گاه در مقام یک نویسنده و مترجم و زبان شناس، آثار برجستهای را به قفسه ی کتابخانهها افزوده و نقشی بیبدیل در توسعهی ادبیات نظری علوم انسانی و اجتماعی در صحنهی جامعهی ایرانی پر عهده داشته است. آشوری با وجود آن که سالهاست در پاریس و دور از جغرافیای ایران به سر میبرد، هیچگاه به عنوان یک اندیشمند ایرانی، ذهن و زباناش از ایران دور نبوده و تقریباً هر گامی برداشته و هر اثری منتشر کرده، کوششی برای توسعهی کمی و کیفی جهان ایرانی بوده است؛ انگار که زبان فارسی به عنوان یک عنصر هویت ساز، در تمام سالهای دور از وطن، پیونددهندهی او با ایران و مردمان اش بوده است. ساخت کلمات تازهای چون گفتمان، همه پرسی، آرمان شهر، رهیافت، هرزه نگاری، درس گفتار و... بیشک، نشاندهندهی عمق نفوذ زبان فارسی در ذهن و جان آشوری است؛ جانی که شیفتهی ایران است و البته نگران آیندهاش، گفتوگوی زیر، در دو روز پیاپی، در پاییز ۱۴۰۰در کافهای در پاریس صورت گرفت گفتوگویی که آشوری در آن از دغدغههایش میگوید، از نگرانیهایش برای ایران، از خاورمیانه، از نسل جدیدی که او را به آینده بسیار امیدوار کرده، از دوگانهی «حق» و «تکلیف»، از اولویت سامان فرهنگی به سامان سیاسی و البته از «امید ممکن»... از دوست عزیز و فرزانهام فرشین کاظمی نیا که برای ویراست نهایی این گفتوگو زحمت بسیار کشید، سپاسگزارم.