کتاب سفر به آرمانشهر (ایکاری)
کتاب سفر به آرمانشهر (ایکاری)
خوراک
یک روز که روز تعطیل و استراحت یعنی یکشنبه ایکاری، و یا بهتر بگویم، دهمین روز هفته ایکاریاییها بود والمور که از دو روز پیش به من خبر داده بود صبح زود آمد تا من و اوژن را بردارد و ما با ایشان به ییلاق برویم.
من بعدا وسایلی را که جمهوری برای تسهیل این گردشهای ییلاقی و این ناهارهای روستایی طرح ریزی و عملی کرده است شرح خواهم داد، گردشهایی که ایکاریاییان بسیار به آن علاقه مندند و از فصل بهار تا پاییز به آن می پردازند.
ما همه به راه افتادیم، بعضی پیاده و برخی سوار بر خرهای قشنگ، یا قاطر، یا اسب، و بقیه با وسایط نقلیه شهری؛ و همه به کنار چشمه باصفا و مشهوری رفتیم که در دو فرسخی شهر ایکارا (آرمانشهر) بر دامنه تپه خوش نمایی مشرف به شهر واقع است.
صفحه ۹۲